رسول کمال[1]:
عملیات فرمانده کل قوا در 21 خرداد 60، فردای عزل بنیصدر انجام گرفت. نامگذاری این عملیات هم به همین دلیل بود. علیرغم اینکه سردار رحیمصفوی فرماندۀ عملیات بود حسن باقری برای کمک به آقای صفوی بهطور مستقیم حضور پیدا کرد. این عملیات از عملیاتهای موفق بود که سپاه به پشتیبانی آتش توپخانة ارتش انجام داد و از ابعاد مختلف، بهخصوص موقعیت زمانی و مکانی و فشاری که به دشمن وارد آمد، خیلی اهمیت داشت. دشمنی که تا چند هفته قبل از آن ادعا میکرد که خوزستان را از ایران جدا میکند و جلوتر از دارخوین، در غرب کارون پدافند کرده و از طرفی، آبادان را به محاصرۀ خود در آورده حالا پشت بهمنشیر متوقف شده بود.
این عملیات در آن نقطة زمانی برای نظام جمهوری اسلامی ایران بسیار عملیات کلیدی بود که به عقبروی دشمن منجر شده و ضربه مهلکی به آن وارد شد. به همین جهت دشمن مجبور شد که با لشکر گارد خود مجدداً پیشروی کند تا منطقة از دست داده را پس بگیرد. این پیشروی باعث شهادت و زخمی شدن تعدادی از رزمندهها شد. تنها چیزیکه به فکرم رسید این بود که نزد سردار رحیم صفوی بروم تا فکری برای این مشکل کند. سریع با موتور خودم را به مقر فرماندهی در سلمانیه رساندم و موضوع را به او انتقال دادم. آقارحیم از من خواست بدون اینکه کسی متوجه شود سریع او را به خط برسانم. من هم ایشان را به آنجایی که نیروهایمان مستقر بودند، بردم. آقای صفوی در حال توجیه منطقه بود که یکی از گلولههای دشمن به او اصابت کرد و از ناحیه سر زخمی شد. سر ایشان را با چفیه بستم و به مقر فرماندهی برگرداندم. چند نفر از جمله حسن باقری آنجا بودند. ایشان تا این صحنه را دید گفت: "چه کسی گفت که ایشان را به خط ببرید؟"
گفتم: "خودشان به من گفتند."
حسن باقری برخورد محکمی با من کرد و گفت: "چرا این کار را انجام دادی، مسؤول عملیات من بودم. اگر ایشان شهید میشد من چه جوابی به نظام میدادم که برای چند کیلومتر پیشروی، این حرکت اشتباه صورت گرفته است."
هر چند که حسن مرا مورد مؤاخذه قرار داد ولی با منطق خود مرا توجیه کرد و من متوجه اشتباه خود شدم. آنروز درس بزرگی از ایشان یاد گرفتم.
1ـ شناختنامه: جلد اولـ فصل سوم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد