سهشنبه 21/6/57
صبح حدود 11 آمدند، همۀ نگهبانها را جمع کردند. رفتیم. بچهها داشتند میرفتند. نامهها را فرستادم و تلفنی هم بهمنزل کردم. به [ محمود گلزاری ] محمودی و حسینی، هر چه تلفن کردم، جواب نداد. این دو سه روز 80 تومان پول تلفن دادم. عصر هم رفتم بیرون لباس بدوزم، گفت یک ماه دیگر. پارچه حسابی هم نداشت. نماز مغرب و عشاء را هم خواندم. دو تا هم کتاب راجع به امام زمان حضرت حجتبنالحسن العسکری علیهالسلام خریدم. شب دوباره، با اینکه قرار بود نگهبانی نگذارند، فرمانده هنگ گفته بود نگهبان بگذارید و فرستادند تپه خرگوشان. محل تفریحی است. مثل شاهگلی [ شاهگولی ] تبریز، منتها خیلی کوچک و فقط یک تپه کوچکی است در کنار ایلام که رستوران کوچکی بالای آن ساختهاند ولی آب ندارد و از این جهت، نجس پاکی زیاد است و بهدل نمیچسبد و خدا کند زود از اینجا ببرند مرا. میگویند اینجا وقتی یک سال خدمت تمام شد، نیمه دوم ماه سیزدهم خدمت 15 روز مرخصی دارد و اول ماه بیستویک هم 15 روز و دو تا 5 روز هم اضطراری.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد