76 رمضان
مسؤولیت اصلی در برابر خدا
حسن باقری: فكر ميكنیم اگر امروز ما مسؤول يه كاري هستيم، ديگران ميیان تشويقمون ميكنند، دیگران میان ترغيبمون ميكنند به كار، فكر ميكنيم كه راست راستي خداوند هم دنبال اين تشويقها ميیاد. يعني اگر امروز يه برادري اومد يه برادر روحاني اومد، يه شخصيتي از داخل مملكت اومد سر نماز اومد ما رو تشويقمون كرد، يه مقداري كه ميگذره، داخل خودمون ميريم ميبينيم كه مثل مثلاً خدا هم دنبال همين تشويقهاست، ديگه خدا هم كاري نداره كه ببينه که ما آيا ما كار نيكي انجام ميديم، اين كار رو روي درجهی اخلاص انجام ميديم يا نه؟ همين قدر كه خودمون از خودمون تعريف كرديم و خودمون راضی شدیم به كار خودمون اين رو خداوند هم بر همين صحه ميذاره و به همین مسئله عمل ميكنه، عجيبه اينجا ميگه كه اين بابا علاوه بر اينكه خداوند ميفرمايد كه وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ و اين حتي ظلم به نفس خودش هم ميكرده، در ميیاد و ميگه که قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا میگه که من فكر نميكنم كه اين چيزهايي كه الان دست منه، اينها تا ابد از بين بره. الان صدام جداً اگه ازش بپرسي كه آيا تو فكر ميكني كه اين تشكيلاتت از بين ميره، خب يه تحليلهايي ممكنه بكنه، ولي موقعي كه ميره داخل نفس صدام، نه هيچوقت معتقد نيست كه اين حكومتش از بين ميره. چون اگه معتقد باشه كه حكومتش از بين ميره، اين جوري رفتار نميكنه، حداقل يك مفری، راه فراري براي بعد از حكومتش فراهم ميكنه. يعني اگر شاه ميدونست كه روزي ميرسه كه با اين فلاكت بيرونش ميكنند، يه مقداري كوتاه مياومد، براي اينكه بتونه تو این مملكت بمونه. نه اينكه بره، مجبور بشه بره و ويلان و سرگردون بشه، بعد هم بكشنش، تموم بشه بره. يعني طرف اين ظن رو در داخل خودش قوي نميدونه كه اين تشكيلاتش و این حكومتش از بين بره. اگر ما فكر بكنيم كه آره ما اینجا بههرحال تشكيلات دستمونه و ذهنمون هم اين نيست كه از بين بره و حالا هر كاری هم كه ميخواهيم بكنيم، بکنیم و ديگه دنبال اين نباشيم كه بريم و ببينيم قاعده چيه؟ قانون چيه؟ و درد دل بچهها چيه؟ و وظيفه اصلي ما چيه؟ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا فكر نميكنم، ظن نمیکنم، گمان نميكنم كه اينها تا ابد از بين بره. اينها دائمي و موندنيه. ميره بالاتر، يعني انقدر غرور انسان رو سريع عوض ميكنه كه باز ميیاد بالاتر ميگه وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً فكر هم نميكنم قيامتي، حساب، كتابی چيزي در كار باشه كه بخواند به حساب و كتابي برسند و بخواند ببينن كي چي كار كرده؟ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً، قيامتي هم بعید به نظر ميرسه در كار باشه، اينجا ديگه آخرين حد طغيانه كه طرف خداوند رو هم تابع نفس خودش و ظن خودش ميدونه، ميگه وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا و تازه اگر من به طرف خداي خودم و من به سوی خدای خودم برم لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا پيدا ميكنم اونجا عوض شده بهتري رو از اينكه اينجا دارم، يعني موقعي كه بهش ميگي، ميگه اسلام واقعي رو من دارم، اسلام صحيح مال منه، تازه اگر هم كه برم جانب خدا، خدا يَك بهشت و باغ و نمیدونم تشكيلات بهتری رو به من ميده، يعني تازه اينی كه اينجا دارم كمتر از اون چيزيه كه لياقتش رو دارم و واقعاً بايد بترسيم از اينكه اين ريزهكاريها تو نوع كار خودمون حالا اين مثاله، خداوند هم اولش ميگه كه وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا اينها مثله، ما بايد بياییم تطبيقش بديم با وضعي كه خودمون داريم و استفاده بكنيم براي وضعيت خودمون.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد