جمعه يك خرداد 1360
[ سیدابوالحسن ] بنيصدر طي اطلاعيهاي به [ ولیالله ] فلاحي از فرماندهان لشكرهاي 92 [ مسعود منفردنیاکی ] و 16 [ سیروس لطفی ] و 21 [ زینالعابدین ورشوساز ] و فرماندهان تيپها با نام تشكر كرد و از رحيم صفوي و دكتر [ مصطفی ] چمران ولي اسم سرهنگ [ شیرمرد ] حيدري را نبرد.
حدود نُه صبح [ سیدابوالحسن ] بنيصدر، رحيم [ صفوی ] را خواست و در مقابل [ علیمردان ] خزایي و [ جواد ] فكوري به رحيم [ صفوی ] اعتراض كرد كه اين چه اطلاعيه است، داديد كه رحيم [ صفوی ] هم گفت من مسؤوليتي در اين مورد ندارم و با فرمانده سپاه صبحت كن. به تهران اطلاع و بيسيم داديم.
از ظهر من رفتم شوش و با بچهها صحبت كردم. آن طرف آب، حدود ساعت شش بعدازظهر داشتيم با [ مجید ] بقايي و مجتبي [ شهبازی ] برميگشتيم كه يك توپ خورد چند متري من(كمتر از ده متر) و يك گالن بيست ليتري آهني بنزين كه دست من بود، روي آن دو سوراخ به اندازه دو توماني بهوجود آمده بود و خداوند مجدداً فرصت داد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد