دوشنبه 7 ارديبهشت 1360
صبح من خيلي خسته بودم. بهسختي از خواب بلند شدم. [ احمد ] اميري از آبادان آمده بود. صحبت كرديم. قدري هم با وهاب صحبت كرديم. جلسه تقريباً با حضور همه تشكيل شد. جلسه پرباري بود. اول جلسه براي [ علی ] عباسي فاتحه خواندند. تقريباً در منطقه دزفول گسترش عراقيها مشخص شده است. بعدازظهر هم خوابيدم. عصر با حميد
[ معینیان ] رفتيم پيش [ علی ] شمخاني. راجع بهجزيره مينو و خبر محمديه و بازديدي كه از ايلام شده بود، صحبت كرديم. شب [جعفر ] سعيديانفر فرمانده سپاه قم آمده بود. حدود نُه جلسهاي بود با [ سیدابوالحسن ] بنيصدر و دكتر [ مصطفی ] چمران و مهندس [ مهدی ] چمران و سرهنگ [ سیروس ] لطفي فرمانده لشكر و برادر رحيم [ صفوی ] و من كه راجع به اللهاكبر و غرب سوسنگرد و دزفول و آبادان صحبتهاي كلي شد.
راجع بهتصادف منصور مودت بهتداركات نامه نوشتيم، بهتاريخ 2/2/60 كه در حين مأموريت بوده است. امروز ساعت دو نيروگاه ويس را بمباران كردند. سه يا چهار فروند ميگ بود كه يك شهيد و چند زخمي داشت. پدافندها نزدند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد