شهید

شهید باقری

شهید حسن باقری

حسن باقری

سردار

پایگاه نشر آثار,دفاع مقدس

فرمانده

اطلاعات عملیات

موسسه شهید حسن باقری

غلامحسین افشردی

یادداشت های شهید حسن باقری
نرم افزار چندرسانه ای معجزه انقلاب
مستند آخرین روزهای زمستان
کتاب روزنوشت
کتاب یادداشت ها
عملیات والفجر مقدماتی
عملیات مولای متقیان
یادگاری
  • باید به خود جرأت داد .... ... شهید حسن باقری
  • برادران علی‌الخصوص فرماندهان مسئول توجه داشته باشندکه کنترل زبان خود را در دست گیرند تا لازم نشده است مطلبی را نگ ... شهید حسن باقری
  • هرگز نباید به دشمن آسایش فکری داد تا بتواند طرح‌ریزی کند؛ باید متکی به تخریب ابتکار عمل دشمن قبل از وقوع هر حمله& ... شهید حسن باقری
  • فرماندهان با برنامه‌ریزی صحیح اوقاتی را برای سخنرانی و صحبت کردن برای نیروهای خود اختصاص بدهند تا حجت را تمام کرد ... شهید حسن باقری
  • یکی از بزرگ‌ترین اشکالات که در کار ما وجود دارد این است که فرماندهان کمتر با افراد و نیروهای خود تماس می‌گیر ... شهید حسن باقری
  • بی‌تعارف بگویم؛ آن نیرویی که نمازش را اول وقت نمی‌خواند، خوب هم نمی‌تواند بجنگد. ... شهید حسن باقری
  • شکست وقتی است که ما وظیفه‌مان را انجام ندهیم. ... شهید حسن باقری
  • اگر شهید نشویم هیچ جوابی نداریم که در روز قیامت بدهیم. ... شهید حسن باقری
  • مگر نه این بود که وقتی در صحنه جنگ از حضرت علی‌ابن‌ ابیطالب مسأله نماز می‌پرسند جواب می‌دهد و در ا ... شهید حسن باقری
  • تا زمانی که این بانگ الله‌اکبر هست مبارزه هم هست، تا زمانی که ظلمتی هست تا زمانی که کفر هست مبارزه هم هست شکلش فر ... شهید حسن باقری
یکشنبه : 2 - مهر - 1357

یکشنبه 2/7/1357

تا ظهر که عادی گذشت. بعد از ناهار رفتم آب‌تنی. آب را باز کرده بودند و تا بالای سرم می‌رسید. حوض تپه خرگوشان قطرش 5 یا 6 متر می‌شود. باد خیلی زیادی می‌آمد. وسط آن سکو دارد و میله. گفتم شنا کنم بروم وسط. 5/2 متر یا 3 متر بود. پریدم که در وسط ماندم. اول باد به آن جهت بود، بعد جهتش عوض شد. یکی از کافه‌چی‌ها و آن یکی سرباز که با هم هستیم، به‌نام سیدعلی میرباقری که بچه شهرضای اصفهان است، لب حوض بودند. وسط ماندم، دست و پا زدم و رفتم زیر آب. یک لحظه این تصور آمد که دارم غرق می‌شوم. اول امید به اینان که لب حوض نشسته‌اند و در ته دل هم، به‌امید خداوند و جایی دل آدم بند است. هر چند که برای او مشخص نیست چیست و کجاست و با این اصل که کوچک بود، اگر بزرگ بود، تنبه آن بیشتر بود و بالنتیجه، خطر بیشتر. دستپاچه شدم. دست و پا زدم، رفتم زیر، بعد به خودم آمدم، خودم را رها کردم آمدم روی آب. نفسی کشیدم و دست‌هایم را به‌حالت کمک بیرون آوردم. هوای شش‌هایم تمام شده بود که شنیدم یکی گفت این را بگیر ولی چشم‌هایم بسته بود. بعد چیزی آمد در دست‌هایم، گرفتم و کشیده شدم. دیدم شلنگ بود که [ سیدعلی ] میرباقری انداخته. البته آب نخوردم داخل آب ولی تنم خسته شده بود. قدری نشستم و نفس عمیق کشیدم. بعد رفتم خودم را شستم، آمدم بیرون. به‌یاری حضرت حجت و لطف حضرت باریتعالی به‌خیر گذشت. باید اذعان داشت که حضرت مهدی فراموشم شده بود و به‌‌یاد خدا افتادم. فقط این‌جاست که زندگی شیرین می‌نماید و مشخص می‌شود که انسان به‌یک لحظه بند است و هیچ نمی‌توان حساب کرد که چند دقیقه دیگر چه پیش خواهد آمد. وجود این [ سیدعلی ] میرباقری هم لطف خدا بود که فردی است خونسرد و وارد و هیچ خودش را از دست نداد. البته هنوز تا دو دقیقه هم می‌توانستم دوام بیاورم و تمام این برنامه‌ها در 70 سانتی‌متری کنار حوض بود ولی من چون چشمم بسته بود، نمی‌دانستم که چه خبر است.

دیشب گفتند که تلفن کرده‌اند قرارگاه و مرا خواسته‌اند و گفتند فردا ساعت یک تا 4    [ بروم ] و معلوم نیست کی تلفن کرده است. جدول حروف ابجد کیهان، شماره 117 تاریخ 1/7/57 را حل کردم فرستادم.

 

 

- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

پایگاه نشر آثار شهید حسن باقری
  • فیلم

    یک انتخاب سخت

  • عکس

    باید دشمن را شناخت

  • صوت

    عشق اینجاست

حسن باقری به دلیل این‌که در محورهای مختلف اطلاعات‌ عملیات داشت اطلاعات را جمع‌بندی خوبی کرده بود و ارائه داد. حسن باقری یک گزارش شسته، رفته و کامل و دقیق نسبت به خطوط خودی و دشمن ارائه ... ادامه مطلب ...
حسن باقری به صورت سریع وارد سپاه شد و رفت یک حرکتی کرد. حرکت تندی که همان‌جا مشخص شد که این برادر یک آدم پر‌جوش و خروش است و خیلی دنبال مسائل می‌رود. ادامه مطلب ...