يكشنبه 3 خرداد 1360
صبح رفتم دو موشك تاو حميديه را بردم اللهاكبر. بعد رفتم [ عبدالله ] الماسي يا [ مسعود منفرد ] نياكي را ببينم، نبودند. تا نوزدهوسي دقيقه نيز صبر كردم، نيامد. نامهاي نوشتم و به معاونش دادم، برگشتم.
شب تلويزيون فيلم سوسنگرد را نشان ميداد كه [ علی ] حيدري گفت بار قبل برادران سپاه با برادران هوابرد ريختند و در غرب سوسنگرد دشمن را از بين بردند و اين بار نيز با هماهنگي كامل اين كار انجام گرفت. سرهنگ [ غلام ] آرين گفت من جنگندگي برادران پاسدار را تقدير ميكنم و هماهنگي بسيار عالي بود و توپخانه لشكر 16 نيز ما را پشتيباني كرد. [ غلام ] آرين گفت در اثر اين هماهنگي من در اين مأموريت موفق شدم. [ شیرمرد ] حيدري گفت ما تيپ هوابرد هستيم اما بنا به موقعيت اين مأموريت از دو ماه پيش به ما واگذار شد، البته با بعضي از يگانها.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد