شنبه 8 فروردين 1360
شب گذشته بيسيم زديم بهفرماندهان محورها كه راجع بهآب بيايند. صبح آمدند. صحبت كرديم و اطلاعات موجود را داديم. قرار شد تغييرات آبگرفتگي را با بيسيم اطلاع دهند. [ اسحاق ] عزيزي فرمانده عمليات امام مهدي(عج) در غرب سوسنگرد بهعلت اصابت تركش شهيد شد.
عصر رفتيم فرودگاه. [ محمدعلی ] رجايي آمد و [ علی ] شمخاني را هم برديم. رفتيم روي سدي كه در كرخه زده شده. روي سد بهامامت [ محمدعلی ] رجايي نماز خوانديم. سپس رفتيم مركز سياسيايدئولوژيك تيپ 3 دشتآزادگان. شام را هم در سياسيايدئولوژيك لشكر 16 خورديم. در برگشتن [ محمدعلی ] رجايي و [ سیدمحمد ] غرضي و [ علی ] شمخاني را سوار ماشين كرديم. خواستيم صحبت كنيم. گفت ما كه با هم اين حرفها را نداريم، از اين ارتش كاري ساخته نيست. در مورد سپاه ميگفت كه فعلاً ما مواجهايم با يك شوراي مركزي سپاه كه بين خود مسایل زيادي دارند. سپاه الان در كشور داراي يك بار سياسي مهم نيست و بهعنوان يك عامل تعيين كننده در جنگ نميباشد، در حالي كه ارتش بهعلت نظم ارگانيك اين استعداد را از خود نشان داده. الان سپاه در كردستان نيست و ميگويد كه در جنوب است، در حالي كه در جنوب نيز بهچشم نميخورد. من پرسيدم آيا شوراي عالي دفاع جنگ غيرمنظم را در كنار و يا بهجاي جنگ منظم زرهي قبول دارد. گفت [ سیدابوالحسن ] بنيصدر نه ولي مجموعه شورا آن را هم قبول دارند. پرسيدم از لحاظ اقتصادي و سياسي اين جنگافزارهاي سنگين را چه كسي ميخواهد تهيه كند كه جواب نداد. مجموعاً نظرش اين بود كه جنگ را اگر ميخواهيم مردمي كنيم، بايد يك ارگاني بتواندآن را تقبل كرده و مردم را بسيج كند و سپاه با عدم انسجامش نشان داده كه آن ارگان نميتواند باشد. بهعنوان مثال اخراج فرمانده سپاه اروميه را ميگفت. علي [ شمخانی ] هم نتوانست حرفي بزند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد