سعید صادقی[1]:
یک روز به ما خبر دادند که آقای رضایی آقای محمد افشردی را به جنوب اعزام کردهاند. ایشان نیروی ما در پذیرش سپاه تهران و یکی از مصاحبهگرهای نخبه و مسلط ما بود که برای ستاد مرکزی سپاه کار عضوگیری را انجام میداد. بههر حال ما پیگیر شدیم و اینطرف و آنطرف سراغ گرفتیم. گفتند به گلف رفته و ایشان را بهعنوان باقری میشناسند. تا قبل از عملیات طریقالقدس که هنوز در منطقه حضور پیدا نکرده بودم، وضعیت آقای محمد باقری را پیگیری میکردم. از طریق بچههای خودمان در واحد پرسنلی سپاه اهواز میدانستم که در کنار اخویشان حسن باقری است.
من اولین بار در عملیات طریقالقدس، به جهت مسؤولیت کاری در حوزة نیروی انسانی سپاه به جبهه رفتم. در آن مرحله به دریافت کلی از فضای کار برای استقرار مباحث مدیریت نیروی انسانی و یا واحد پرسنلی رسیدم، و در عمل و بهطور رسمی از عملیات فتحالمبین حضور پیدا کردم.[2]
از معایب کار سپاه در آن زمان این بود که کل مرکزیت سپاه درگیر مستقیم جنگ نشده بود. یکی از مجموعههای مرکزیت سپاه که در عملیاتها تأخیر حضور داشت کل حوزة ستادی سپاه بود که نیروی انسانی هم در همان حوزه ستادی قرار میگرفت. در ابتدا و قبل از عملیات بیتالمقدس، همزمان در تهران و حوزة مرکز، هماهنگی واحد پرسنلی مناطق را بر عهده داشتم که واحد تعاون(ایثارگران فعلی) و واحد بهداری، بهعنوان زیرمجموعهای از واحد پرسنلی فعالیت میکردند. به مرور و با گستردگی کار، مخصوصاً واحد بهداری به صورت گسترده در سپاه مطرح شد و خدمات بهداری رزم سپاه در کل جبههها محوریت پیدا کرد. به همین جهت آقای فتحیان که در حوزة واحد ما کار میکرد در عملیات فتحالمبین مأمور راهاندازی بهداری رزم شد و در عملیات بیتالمقدس موضوع بهداری را بهعنوان یک واحد مستقل ایجاد نمود. یعنی عملاً واحد پرسنلی یکمقدار به مباحث ذاتیتر خودش پرداخت.[3]
سپاه از بنیان برای رزم تشکیل نشده بود. در واقع جنگ همانطور که به انقلاب و نظام ما تحمیل شد به سپاه هم تحمیل شد. سپاه اصلاً آمادگی این بحث را نداشت. حفظ دستاوردهای انقلاب وظیفه ذاتی سپاه بود، که در اساسنامه اولیه سپاه عنوان شده بود. ارتش وظیفة پاسداری از مرزها را بر عهده داشت. کمک به ارتش در امر دفاع از مرزها که امروزه در قانون جدید سپاه به صراحت آمده، در اساسنامه آنموقع سپاه خیلی تأکید نشده بود. یعنی تصور نمیشد که جنگی پیش بیاید؛ بیشتر مقابله با ضدانقلاب و درگیریهای داخلی تصور میشد.
بههر حال، قالب شکلگیری سپاه و بافت ساختاریاش بافتی نبود که انطباق صریح با رزم منظم پیدا کند. بیشتر ساختار سازمانی ناحیه، حوزه کشوری، منطقه و این سری مسایل بود. اصلاً بحث تیپ و لشکر و اینطور چیزها مطرح نبود. اولین کسی که قالب ساختاری سپاه را تحت همین عنوان مطرح کرد و در انسجام منابع و امکانات نیروی انسانی نقش داشت، حسن باقری بود.
بنیانگذاری سازمان رزم سپاه یکی از ویژگیهای خاص حسن باقری بود. ایجاد تیپ و لشکر همه از تلاشهایی بود که خیلی سخت پذیرفته میشد. من زمانی که به تهران میرفتم. بسیاری از متولیان کشوری را میدیدم که نسبت به این سازماندهی معترض بودند. با ما و حتی نسبت به شخص حسن باقری مسألهدار بودند. میگفتند شما دارید سپاه را تبدیل به تیپ و لشکر میکنید. ولی ضرورت ایجاب میکرد که سازمان در قالب ساختاری منظم برای مقابله با ارتش منظمی مثل ارتش عراق شکل بگیرد. بدیهی بود که اعزامهای گسترده مردمی و نیروهای کادر سپاهی حاضر در جبهه باید در قالب یک سازماندهی قرار میگرفت. این فکر و نظر حتی در میدان رزم هم برای خیلیها قابل قبول نبود، ولی حسن باقری به هر حال طراحی کرد و پایش ایستاد.
[1]ـ سعید صادقی متولد سال 1334 در شهر اراک است. از ابتدای تشکیل سپاه بهعضویت این نهاد در آمد و مسؤولیت امور پرسنلی منطقة 7 سپاه تهران به او محول شد. مدتی مسؤول امور شهرستانهای ستاد مرکزی و معاون رزمی واحد پرسنلی ستاد مشترک سپاه بود. در عملیات طریقالقدس مسؤولیت پرسنلی قرارگاه مقدم سپاه و در عملیات فتحالمبین مسؤولیت سازماندهی امور نیروی انسانی ستاد مشترک در جنوب را بر عهده گرفت. سردار صادقی در عملیات بیتالمقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی بهعنوان مسؤول پرسنلی قرارگاه سپاه شرکت کرد و در عملیات خیبر، بدر، والفجر8 و کربلای 4 و 5 بهعنوان مسؤول نیروی انسانی قرارگاه نیروی زمینی سپاه منصوب شد. او از سال 1368 با سمت مسؤول پرسنلی نیروی زمینی سپاه و از سال 1372 بهمدت 10 سال بهعنوان مسؤول ادارة نیروی انسانی ستادکل نیروهای مسلح انجام وظیفه نمود. سردار سعید صادقی پس از جنگ تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی جغرافیای سیاسی از دانشگاه امامحسین(ع) و کارشناسیارشد و دکترای علوم مدیریت دفاعی از دانشگاه عالی دفاع ملی ادامه داد.
[2]ـ بعد از این عملیات بود که در حوزة امور پرسنلی، عنوان معاون رزمی مطرح شد.(ر)
[3]ـ در عملیات بیتالمقدس آقای سیدمسعود خاتمی در رأس مسؤولیت واحد پرسنلی مرکز و عضو شورایعالی سپاه بودند. من نیز بهعنوان معاونت رزم حضور ثابتتر و مستمرتری در قرارگاه داشتم. زمان عملیاتها و مواردی که شورایعالی سپاه در جبهه تشکیل میشد، مسؤولین واحدها حضور پیدا میکردند.
نقش نیروی انسانی در سه بخش دستهبندی شد: رزم، پشتیبانی رزم و پشتیبانی خدماترزم. در حوزه پشتیبانی خدماترزم از بیتالمقدس به بعد، واحدهای بهداری و ایثارگران جدا شدند. نقش من بیشتر در پشتیبانی خدماترزم بود. علاوه بر آن، در قرارگاههای فرعی مقدم برای ارایه اطلاعات و آمار و یکسری مسایل حضور پیدا میکردم، و نقش ستادی هدایت رزم را داشتم.(ر)
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد