قبل از عملیات ثامنالائمه جلسهای در ستاد اروند و ستاد لشکر 77 بود تا آخرین هماهنگیهای مربوط به عملیات انجام بشود. در آن جلسه فرماندهان سپاه، یوسف کلاهدوز بهعنوان سرپرست سپاه، وزیر دفاع، نمایندة حضرت امام(ره)، فرماندة نیروی زمینی ارتش و آقای رحیم صفوی که در آن مقطع فرماندة عملیات جنوب بودند و تقریباً همۀ مسؤولین ارتش و سپاه در ارتباط با عملیات حضور داشتند. ابتدا مسؤول اطلاعات لشکر77 که یک سرهنگ بود گزارشی از وضع اطلاعات دشمن ارایه داد. او تقریباً سن بالایی هم داشت و در بحث کاملاً ورزیده و دارای تجربۀ آموزشی بالایی بود. جلسه روال خودش را طی کرد و نوبت به گزارش برادران سپاه رسید، واقعیت این بود که بعضی از عزیزان ما روی توان سپاه حساب نمیکردند. در این عملیات حسن باقری بهعنوان یکی از فرماندهان اصلی عملیات و مسؤول اطلاعات سپاه در جنوب هم بود. ایشان با آن سنوسال با تسلط و اعتماد به نفس، یک گزارش جالبی از وضع دشمن، زمین، معابر، راههای نفوذی ارائه داد و حتی بهنحوی راهکارهای عملیاتی را هم دیکته کرد که اعضای جلسه کاملاً مات و مبهوت شدند. در واقع راهکارهایی که حسن باقری به جلسه ارایه داد و وضعیتی که از دشمن ترسیم کرد مبنای عملیات ثامنالائمه شد.
در واقع یک جوان که داشت اولین تجربة عملیاتی کلاسیک خودش را میگذراند در مقابل افرادی که 25 سال سابقة خدمت نظامی و دورههای کلاسیک دیده بودند، قرار گرفت. او کاملاً سیر عملیات ثامنالائمه را از جهت طرحریزی و عملیات و راهکارها تغییر داد. جو جلسه کاملاً بههم ریخت و بعد منجر به تعویض مسؤول اطلاعات و یکسری مسؤولین لشکر77 شد. این در حالی بود که ما هنوز لشکر و تیپ نداشتیم و نمیتوانستیم از عنوانهای رسمی بزرگتر از گردان استفاده کنیم. فردای آن روز که عملیات انجام شد بهحمدالله عملیات موفقی بود و دشمن در هم شکست. در واقع از محور اصلی برادران سپاه یکی از سمت آبادان و یکی از سمت دارخوین موفق به الحاق لب رودخانه کارون و مسلط بر پل مارد شدند و لشکر 77 هم که از آنطرف پاکسازی میکرد، کارشان را تقریباً انجام داده بودند. خاطرم هست در انتهای عملیات، مرحوم تیمسار ظهیرنژاد ـفرمانده نیروی زمینی ارتش بودـ موقعیکه میخواست به اهواز برود، هنگام خداحافظی در قرارگاه که نزدیکیهای دارخوین بود به حسن باقری اعتراض کرد و گفت: "چرا پل را منفجر کردید؟ فردا میخواهیم پیشروی کنیم و به آنطرف رودخانة کارون برویم."
تقریباً تندی و درشتی هم بین آنها بهوجود آمد. به هر حال حسن باقری دستور داده بود پل منفجر شود و پل هم منفجر شده بود؛ که اگر منفجر نمیشد، دشمن خیلی راحت میتوانست از روی پل عبور بکند. ما تجربۀ چندانی در تثبیت و تحکیم خطوط نداشتیم. در عملیاتهای بعدی بهتر روشن شد که اگر ما این پل را منفجر نمیکردیم قطعاً تمام دستاوردهای عملیات ثامنالائمه هدر میرفت. چرا که تجربة پاسخ به پاتکهای دشمن را نداشتیم و دشمن میآمد همان منطقه و شاید آبادان را هم میگرفت.
حسن باقری حقیقتاً یکی از نوابغ برجستۀ ما در دوران دفاع مقدس بود و او را نمیشود با انسانهای معمولی در جنگ مقایسه کرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد