اسماعیل علوییگانه:
در شرایط اول انقلاب موضوع فعالیت گروهکها، اخبار لانۀ جاسوسی و خبرهایی که در اطراف دانشگاه تهران اتفاق میافتاد، از مهمترین موضوعات روز بود. افشردی معمولاً هر روز یک خبر اختصاصی داشت. افراد و منابع خبری متعددی داشت که از کردستان، ترکمن صحرا و حولوحوش دانشگاه به او زنگ میزدند و خبر دست اول میدادند. سردبیر و شورای سردبیری آن موقع روزنامه آقایان مهندس موسوی، غلامرضا آقازاده، علیرضا بهشتی [شیرازی][1] و [محمدحسن] زورق بودند. سرمقالههایی که شکل میگرفت، تجزیه و تحلیل مسائل و خط کلی روزنامه بر پایۀ همین خبرهایی بود که او نقش اصلی را در کسب آنها داشت.
آن زمان گروهکها در دانشگاه تهران هر کدام یک میز داشتند و کتابها و نشریاتشان را میفروختند. معمولاً در اطراف این میزها جلسات بحث خیابانی شکل میگرفت و گاه منجر به درگیری میشد. آن موقع حرکت حزباللهیها حرکت مردمی بود، مردمی که به ارزشهای اسلامی علاقه داشتند میدیدند که عدهای دارند به آن ارزشها دهنکجی میکنند، لذا معترض میشدند و درگیریهایی به وجود میآمد. این درگیریها یک سوژۀ خبری بود و افشردی سریع آنها را پوشش میداد. حتی خیلی از این اخبار برای اطلاعرسانی به عموم مناسب نبود و منجر به چاپ نمیشد ولی خبرش به سردبیر منتقل میشد و بعضی هم به اطلاع حزب میرسید.
اخبار لانۀ جاسوسی خیلی اهمیت داشت[2]. روزنامه مصمم بود این اخبار را پوشش بدهد. تقریباً هر روز یک خبر از تجمع گروهها جلوی لانۀ جاسوسی داشتیم. هم گروههای غیرمذهبی، هم گروههای مذهبی و هم منافقین میآمدند و شعار میدادند. ما سعی میکردیم اخبار گروههای مذهبی را برجسته کنیم. پیشتاز تسخیر لانۀ جاسوسی، بچهمسلمانها بودند. منافقین میخواستند این ماجرا را مصادره کنند. آنها تجمع متعددی جلوی سفارت داشتند. با آرم و پلاکارت و شعار دنبال این بودند تا جا بیندازند که انگار آنها مبتکرین این اقدام و ادامهدهندۀ این حرکت هستند. سیاست خبری روزنامه این بود که هر روز یک خبر از تجمع گروههای مذهبی داشته باشد تا به این اقدام انقلابی دانشجویان مسلمان خدشهای وارد نشود. غلامحسین افشردی در این قضیه خیلی فعال بود. اوایل خودش یا یک نفر از بچههای سرویس خبر جلوی سفارت حضور داشتند. بعد، به سرمای زمستان برخورد. به یکسری از مغازهداران سپرده بود. تا گروهی میآمدند به او زنگ میزدند که انجمن اسلامی فلان صنف آمدهاند، او سریع خودش را میرساند و یا کسی را میفرستاد گزارش و عکس تهیه کند. در این ماجراها چند بار مرا با خود برد.
[1]- او پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی مدتی سردبیر روزنامة جمهوری اسلامی شد. در کابینة دوم میرحسین موسوی دبیر هیئت دولت بود. پس از آن به کار انتشارات روی آورد و انتشارات روزنه را تأسیس کرد.
[2]- روز 13 آبان 1358 جمعی از دانشجویان موسوم به دانشجویان پیرو خط امام به مناسبت سالروز 13 آبان 1342 روزتبعید امام خمینی (ره) و سالروز شهادت تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان در 13 آبان 1357 تظاهراتی بر پا کردند. آنان طبق برنامه ریزی قبلی، در مسیر راهپیمایی با یک عمل انقلابی، سفارت آمریکا در تهران را به تصرف خود در آورده و 66 نفر آمریکایی داخل آن را به گروگان گرفتند.
اقدام دانشجویان واکنش به مواضع خصمانة آمریکا در قبال حمایت از شاه و ضدیت بر علیه انقلاب اسلامی و همچنین اعتراض به حرکت های سازشکارانۀ دولت موقت محسوب میشد. از جملۀ این حرکتها، مشخصاً دیدار و مذاکرۀ یک ساعتۀ آقای مهدی بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در جشن انقلاب الجزایر در روز 11 آبان 1358 بود. این مذاکره در حالی انجام شد که اولاً امام (ره) از آن بی اطلاع بودند و در ثانی برژینسکی بر خلاف سایروس ونس وزیر وقت امور خارجه آمریکا که قائل به مذاکره با جمهوری اسلامی بود، از طرفداران جدی مداخلة نظامی و یکی از طراحان مداخله ارتش ایران در بهمن 1357 برای پیشگیری از پیروزی انقلاب بود.
امام خمینی روز 13 آبان یک روز قبل از تصرف سفارت آمریکا - در اعتراض به پذیرش شاه از سوی آمریکا اعلام کردند:"دانشگاهیان، دانش آموزان وطلاب علوم دینی با قدرت تمام مبارزة خود را علیه آمریکا گسترش دهند."
ماجرای اشغال لانۀ جاسوسی و گروگان گیری روز 30 دی 1359 با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و پس از آزادی گروگانها پایان یافت.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد