سیدمحمد حجازی:
ما آن موقع در اعزام نيرو يک چالشي با گروههايي مثل گروه شهید چمران داشتیم. حتی قدريهم حرصوجوش ميخورديم كه چرا بايد بعضي از اينها امكانات داشته باشند و ما نداشته باشيم. مقر گروه شهید چمران دانشگاه جنديشاپور اهواز بود. یادم هست یک روز به آنجا رفتم، ديدم صندوقهاي مهمات و آر.پي.جي آوردند. آر.پي.جيهای آکبند را از صندوقها در ميآوردند که هنوز گريس داشت. هركسي ميآمد مثل آش نذري يكي از اینها را برمیداشت و ميرفت. يعني اينطور نبود كه به يكي تحويل بدهند. درحالیکه ما در وضع فلاكتی بوديم كه وقتی میخواستیم یک جعبۀ مهمات را به يک گروه تقسيم كنيم، مشكل داشتيم.
گروه آمده بود، سلاح داشت، آموزش ديده بود، حكم داشت، ولی مهمات همراه نداشت! ما ميخواستيم دو جعبه مهمات برایش جور كنيم، نبود! بچههاي عمليات ميرفتند از بچههاي ارتش چند جعبهاي ميآورند. يک روز، به ما گفتند که آقا ما يک انبار مهمات و سلاح پيدا كرديم. خیلی خوشحال شديم. در اطراف گلف انبار مخروبهای بود كه سلاحهاي زنگزده و از رده خارج يگان حراست نفت را درآن ریخته بودند. حدود 400-300 قبضه سلاحهاي ام.1 و برنوی دربوداغان پيدا كرديم. اكيپهايي كه سلاح نداشتند اینها را آزمايش كردند و تعدادی که قابل استفاده بود با خود بردند.
این مسائل را با حسن باقری در میان گذاشتم. حسن باقری گفت یک گزارشی تهیه کن. من یک گزارشی به كميسيون دفاع مجلس نوشتم كه آقا وضع ما اينطور است؛ اگر در مملكت نیست پس چرا آنها دارند؟! اگر هست پس چرا به ما نميدهيد؟! گزارش خیلی مفصلی بود. تمام جاهايي را كه آنها نيرو مستقر کرده بودند، شناسايي كردم. اسم فرمانده، تعداد نفرات و تجهيزاتشان را درآوردم؛ یعنی یک گزارش کاملاً مستند. شهيد حسن در تدوین این گزارش کمک میکرد.[1] شهید باقری روي ايننوع گزارشها و بررسيها خيلي اهتمام داشت.
[1]- متن این گزارش در پیوست 3 همین فصل آمده است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد