17 و 18/مرداد/1361
قرارگاه قدس: 1ـ در تاريخ 17/5/61آتش دشمن عادي بود و در تاريخ 18/5/61 بين ساعات 7:00 تا 8:00، توپخانه دشمن مواضع خودي را زير آتش گرفت. احتمال ميرود دشمن يك آتشبار توپخانه 105 ميليمتري وارد منطقه كرده باشد.
2ـ استعداد نيروهاي دشمن تغييري نكرده است ولي نيروي زرهي در جلو كم شده است. با توجه به فعاليت بلدوزرهاي دشمن در عمق، احتمال ميرود كه قسمتي از نيروهاي زرهي خود را بهعمق برده باشد.
3ـ در منطقه كوشك تا سيلبند دوم هور، گاهگاهي گروههاي شناسايي بهمواضع خودي نزديك شدهاند.
4ـ دشمن در سمت چپ خاكريز ابرو شكل مشغول مينگذاري است. در سمت راست نيز پايههاي سيمخاردار را در زمين كاشته و در حال زدن كانالی توسط نفرات پياده با وسايل اوليه(بيل و كلنگ) ميباشد. جهت كانال بهسمت چپ است.
5ـ دشمن اقدام بهزدن سنگر در عمق و صاف كردن سنگرهاي تانك در جلو كرده است. در منطقه پيچ كوشك تا سيلبند دوم هور فعاليت مهندسي بيشتر شده و دشمن در حال درست كردن سنگر است.
6ـ در ساعت 6:00 تاريخ 15/5/61 چند قايق موتوري از عراق به قريه طبر(قريه سابق) آمد و يك ساعت با افراد ژاندارمري مستقر در آن محل درگير شدند و پس از فرار و عقبنشيني در 20 كيلومتري منطقه ذكر شده، داخل هور را آتش زدند.
7ـ در ساعت 21:00 تاريخ 15/5/61 چند قايق موتوري از عراق به قريه حسچه وارد شدند و با برادران سپاه مستقر در حسچه درگير شدند. در اين درگيري دشمن از خمپاره، آر.پي.جي، مسلسل و اسلحه سبك استفاده كرد. پس از تقاضاي كمك از پاسگاه شطعلي نيروي كمكي اعزام شد كه درگيري در بامداد 16/5/61 با فرار مزدوران پايان يافت.
قرارگاه فجر؛ تيپ جوادالائمه(علیهالسلام): 1ـ تبادل آتش بين طرفين برقرار بود. در تاريخ 17/5/61 آتش دشمن از سمت پاسگاه زيد از ساعت 20:00 تا 22:00 از شدت بيشتري برخوردار بود.
2ـ وسايط نقليه از قبيل تانكرهاي سوخت، آب و ايفا در بين مواضع دشمن در تردد بودند.
3ـ 3 دستگاه بيلمكانيكي دشمن در روز 17/5/61 در حالي كه يكي از آنها مشغول احـداث مـواضع بـود، در مختـصات 09ـ13 و يك دستگاه لـودر در روز 18/5/61 در مختصات 06ـ85 در بين مواضعشان در حال فعاليت مشاهده شدند.
4ـ صداي نقلوانتقال و جابهجايي نيروهاي دشمن در طول دوره در منطقه بهگوش ميرسيد.
5ـ صبح روز 17/5/61، 3 نفر از افراد دشمن در حال فعاليت در داخل ميدان مين در مختصات 07ـ13ديده شدند. صبح روز 18/5/61 نيز 5 نفر در حال فعاليت در ميدان مين بودند.
6ـ دشمن در پشت ميدان مين خطوطمقدم خود، بشكههاي كوچك و بزرگ تي.ان.تي با چاشني الكتريكي كار گذاشته است كه احتمالاً همه آنها با سيم بههمديگر مرتبط هستند.
7ـ سيمخاردارهاي ميدان دشمن بدينصورت مشاهده شده است: رديف اول سيمخاردار رشتهاي كه از 5 رشته تشكيل شده است، بعد از آن سيمخاردار حلقهاي كه ارتفاع آن حدود یک متر و 30 سانتيمتر است.
8ـ در ساعت 6:55 روز 18/5/61 يك فروند هليكوپتر دشمن در عمق مواضع خودشان در ارتفاع بالا، از جنوب بهطرف شمال در حال پرواز مشاهده شد.
قرارگاه فتح: گزارشي دريافت نشده است.
قرارگاه نصر: گزارشي دريافت نشده است.
پيوست الف گزارش نوبهای شماره 80 تاريخ 18/5/1361
متن كامل سخنراني صدامحسين در مراسم اعطاي مدال شجاعت به افسران رده بالاي زميني، هوايي، دريايي درتاريخ 16/5/61:
مدالهاي شجاعتي كه بهشما داده ميشود، بهخاطر پيروزيهاي اخير است كه در شرق بصره بهدست آورديد و بهحق در نوع خودش پيروزي بزرگ و شجاعانهاي بود كه ارتش ما بهدست آورده است. [ امام ] خميني يك اطلاعيه بهگويندگان تلويزيون ايران داده است كه 2 مورد را بيان كرد. يكي اينكه [ علیاکبر هاشمی ] رفسنجاني را نماينده تامالاختيار خود معرفيكرد. ديگر اينكه گفت ما بصره را نخواهيم گرفت. كسي كه سخنراني اين شخص را بخواند، اينطور استنباط ميكند كه ايشان در يك ناآگاهي بهسر ميبرد، سخت در مضيقه است و پي بهناراحتي و شكست ايران ميبرد. نشان ميدهد كه شخص اول مملكت، حقيقت را آنطور كه هست، نميداند. پاسداراني كه براي فتح بصره و ارتشيها را كه بهزور فرستاد تا بصره را فتح كنند، جسدهايشان در بيابان طعمه لاشخورها شده است. اگر هم اين مسايل را ميداند، اين خصيصه اوست كه همان...م(صفتي كه هميشه براي اسلام بهكار ميبرد) و با آگاهي به اين مسايل اعلام ميكند كه ما بصره را نميخواهيم ديگر فتح كنيم.
همين شخص كه در صبح 12 تموز اعلام كرد كه اي مردم بصره و اي مردم عراق به استقبال پاسداران بياييد و او كه مردم را بهانقلاب عليه رژيم دعوت كرد، او همان است و كسي ديگر نيست كه اين حرفها را زده. كسي كه آرزوهايش بهيأس تبديل شد و همين اهالي بصره و عراق اين آرزوها را بهيأس تبديل كردند. ارتشي كه غرور او را گرفته بود و فرماندهي كه مغرور بودند، اين غرور باعث شد حقيقت تلخ را در شرق بصره ببينند كه نميتوانند بههر كجا كه ميخواهند، برسند. همانطور كه بارها متذكر شدهايم، آنها فكر ميكنند عقبنشينيهاي ما و راهکار را بستن، ضعف است كه همينها بهغرور آنها ميافزايد و اين غرور برايشان غمانگيز خواهد بود، چرا كه آنها بر باطلند و بر ضد مردم خودشان و انسانيت هستند و نه فقط بر ضد مردم عراق.
رژيم [ امام ] خميني فتح بصره را بهما عفو كرده و خدا پدرش را بيامرزد(با حالت تمسخر). دارند [ امام ] خميني را با وعدههاي سياسي گول ميزنند، چنان كه [ علیاکبر هاشمی ] رفسنجاني ديروز اعلام كرد بهزودي به بغداد نزديك خواهيم شد. اي بابا، بغداد از مرز120 كيلومتر فاصله دارد. شما بصرهاي كه 18 تا 20 كيلومتر با مرز فاصله داشت، نتوانستيد به آن نزديك شويد، كجا ميتوانيد به بغداد نزديك شويد؟ در صورتي كه بين راه بغداد، سدهاي فراوان وجود دارد. همانطوري كه در راه بصره مرداني بودند كه از خاك و ناموس خود مردانه دفاع كردند، كشتند و سركوب كردند، همانطوري كه در تلويزيون ديديد. ما ميخواهيم مردم عراق و ايران در آرامش زندگي كنند ولي دفاع از آب و خاك و ناموس فقط از راه جنگ ميسر است. آري، اي مردان! اين مدالها برازنده سينههاي شماست. زنده باشيد در خدمت به مردمتان و در راه حفظ آرمان و پرچم عراق.
سپس شروع بهنصب مدال بر سينه افسران كرد. سخنراني صدام در جلسه نصب مدالها كه خطاب به ارتشيان عراق بود:
بعد از پيروزهاي اخير، ديد مردم نسبت بهارتش عوض شده است. بعد از دادن شهدا و تلفاتي كه مردم دادند و تدبيري كه فرماندهي اتخاذ كرد، نتيجهاش اين است كه شما لمس ميكنيد که عزت و شرف را بهارمغان آورده و شما استحقاق آن را نيز داشتيد. اما بر شما برادران است كه اين موقعيتها را حفظ كنيد.
آن چيزي كه من اكنون از شما ميخواهم، اين است كه رابطهتان را با مردم بيشتر كنيد. چرا كه شما جزو لاينفك اين مردم هستيد و خانواده عراق بزرگ است. براي صدام هيچ كسي در عراق با ديگري فرق نميكند ولو در پايينترين درجه باشد. يك ارتشي نبايد تصرفاتي در خيابان و محيط زندگياش داشته باشد، صرف اينكه ارتشي است و امتياز دارد. نميخواهم بشنوم كه دادگاهي يك ارتشي را احضار كند و او حاضر نشود. حتي براي چند بار نميخواهم بشنومكه فرمانده يك يگان(واحد) از موقعيت خودش سوءاستفاده كند. يك ارتشي بايد بيشترين احترام را بهقانون بگذارد. در تمام موقعيتها، نميخواهم بشنوم كه هيچ ارتشي در هر موقعيتي در برخورد با مردم خشن و جسور باشد. از شما تقاضا ميكنم، سفارش كنيد برادران و فرزندانتان كه در غياب شما از ماشينهاي قشنگ و نوي شما استفاده ميكنند، در راهي استفاده نكنند كه مردم نسبت به ارتشيها بدبين بشوند. نميخواهم طوري باشد كه وقتي از مردم پرسيده ميشود ارتشيها را چگونه ميشناسيد، در جواب بگويند همانهايي كه در ملاءعام بيشتر دعوا ميكنند و گردنكشي ميكنند، ارتشي هستند. بايد ملاك شناختنشان، اخلاق خوب و حسن برخورد باشد، البته من مسايل كوچكي در اين مورد شنيدهام ولي اصرار دارم كه اين مسايل كوچك هم نباشد تا بزرگ نشود.
چيز ديگري كه نميخواهم از ارتش ببينم، اين است كه وقتي در خيابان و شهر در حال عبور از خيابانهاي بغداد و هر شهر ديگر هستند، نمیخواهم يك ارتشي را ببينم كه آشكارا بلوزش را در آورده و زير بغل گذاشته. اين خجالتآور است. عيب بزرگي است، چرا كه اين جزئي از شخصيت يك نظامي است. فكر ميكند وقتي كه بلوزش را درآورد و زير بغلش ميگذارد، مسألهاي نيست. كسي كه در ارتش عظيم عراق خدمت ميكند، ارتشي كه 2 سال است پيروزمندانه دفاع ميكند، اين درست نيست. ما از ارتشمان كه دوستش داريم، ميخواهيم كه در انضباط و برخورد و شخصيت خود بيشتر كوشا باشد.
اين را در این محضر ميگويم و از شما ميخواهم كه در رابطه با زيردستان خود بهاجرا بگذاريد. از خدا براي شما سربلندي و افتخار و ايمان ثابت در راه هدف مقدستان ميخواهم. سلام مرا به برادرانتان و خانوادهتان برسانيد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد