23/مرداد/1361
قرارگاه قدس: 1ـ آتش دشمن در طول دوره در قسمت خاكريز عمودي شكل كم بود ولي در قسمت ابروييشكل از شدت بيشتري برخوردار بود. در سمت راست طلايیه جديد آتش توپخانه دشمن متوجه جاده آسفالته و منطقه بين خاكريز اول و دوم خودي بود.
2ـ دشمن در پشت 2 دستگاه تانك منهدم شده كه بين خاكريز خودي و دشمن قرار دارد، 2 قبضه تيربار مستقر كرده است.
3ـ در تاريخ 22/5/61 در جلوي منطقه تيپ بعثت در ميدان مين چند نفر مشاهده شدند كه احتمالاً در حال مينگذاري بودند.
4ـ دشمن در طلایيه جديد اقدام بهساخت سنگر نفرات در خط اول و برجهاي ديدهباني بهارتفاع تقريبی 5 تا 6 متر كرده است.
قرارگاه فجر: تيپ جوادالائمه(علیهالسلام): 1ـ تبادل آتش بين طرفين در طول دوره ادامه داشت و آتش توپخانه دشمن در شب از شدت بيشتري برخوردار بود.
2ـ تردد خودروهاي دشمن روي جاده تداركاتي در بين مواضعشان همچنان ادامه دارد. از ساعت 24:00 تا صبح تاريخ 23/5/61 يك دستگاه لودر پشت خطمقدم در حال فعاليت بود. در ساعت 15:00 تاريخ 22/5/61، 4 دستگاه كاميون حامل نفرات با فاصله زماني نسبتاً كم در منطقه مشاهده شدند كه بهطرف جنوبغربي در حركت بودند.
تيپ المهدي(عج): 1ـ دشمن در پشت خاكريز هلاليشكل استقرار دارد. اين خاكريز بهصورت مقطع است.
2ـ 2 فروند هليكوپتر تا 100 متري نيروي خودي را شناسايي كردند كه يك فروند از آنها بهوسيله پدافند سرنگون شد.
3ـ در 2950 متري خاكريز خودي 2 كانال بهطول 5 و عرض تقريبي يك متر و عمق 75 سانتيمتر قرار دارد. فاصله بين كانالها حدود 10 متر است. اين كانالها بهصورت قطعه قطعه هستند. دشمن حدود 500 متر جلوتر از كانالها درحال احداث ميدان مين است كه يك رديف چوب بهارتفاع 20 تا 30 سانتيمتر و فاصله 5 تا 6 متر از هم قرار دارند كه احتمالاً براي تله هستند.
قرارگاه فتح: گزارشي دريافت نشده است.
قرارگاه نصر: گزارشي دريافت نشده است.
پيوست گزارش نوبهای شماره 83 تاريخ 23/5/1361
متن سخنراني صدامحسين در مراسم اعطاي مدال رافدين و مدال شجاعت به افسران و درجهداران در تاريخ21/5/61:
در ابتدا صدام ضربالمثل عاميانهاي را مطرح كرد و سپس خصايص يك نظامي بعثي را چنين برشمرد:
اگر خداي ناكرده به يكي از یگانهای شما حمله شود و وادار به عقبنشيني گردد، تنها كساني كه ميمانند و ميجنگند و حمله را دفاع ميكنند، شما باشيد زيرا: اولاً شما عراقي هستيد و اين عِرق در همۀ عراقيها وجود دارد. ثانياً نظامي هستيد و هنگامي كه لباس نظامي بهتن كرديد، بايد پيشتاز و از اولين كساني باشيد كه پيشاهنگ دفاع از ميهن خود ميشويد. ثالثاً شما مدال بر سينه داريد و خدا را شكر كه در بين شما افرادي هستند كه بيش از يك مدال شجاعت بر سينه دارند. رابعاً شما برگزيده ارتش عراق هستيد و بايد اين خصلت را براي خود حفظ بداريد.
مدالي كه بهشما ميدهيم، تنها صورت ظاهر آن نيست بلكه محتوا و معني عميقي دارد. آن معني چنين است كه كارهاي مشكلي كه احتياج بهلياقت دارد، تنها بهافراد لايق و مورد اعتماد سپرده ميشود تا بهنحو مطلوب انجام شود. لذا بايد نه تنها در صحنه جنگ بلكه در تمام شئونات زندگي سرافراز و پيروز و برگزيده باشيد. اين درجه عالي را بين ديگر برادرانتان، هميشه براي خود نگهداري كنيد. هنگامي كه يكي از شما دچار مشكل و مصيبتي گرديد، بايد كه از كليه فرصتها كمال استفاده را بکند و سريعاً خود را از آن مخمصه برهاند تا دوباره ارزش و اهميت گذشته را پيدا كرده و در موقعيت خود باقي بماند.
اين سفارش من بهشما برادران شجاعي است كه از برجستهترين شجاعانيد و اين مدالها را بر سينه داريد. سفارش ديگر من بهكليه فرماندهان است كه بايد بياموزند كه چگونه و در چه موقعيتي از وجود چنين اشخاصي استفاده كرد و در صحنه نبرد از آنان استفاده كنند. حتي در صورتي كه شكست بخوريم ولي شهادت، شكست نيست. بهاميد خدا كه هميشه بهترين مدال و بالاترين موقعيت را داشته باشيد و رضايت ملت را با دفاع از وطن و حيثيت عراق از طمع دشمنان خارجي بهدست آوريد.
در اينجا ميخواهم بهمردم عراق بگويم كه دچار غفلت و بيتوجهي نشوند، زيرا دشمن از اين نقطه ضعف افرادكريم و بخشنده، سوءاستفاده ميكند. نقطه ضعف و سادگي اين گونه افراد است كه بخشنده بودن و سادگي انسان را بهغفلت مياندازد. هر چه هوشيارتر باشيد، فرصت را از دشمن خواهيد گرفت.
بههر حال، برادراني كه در شرق بصره هستيد، بدانيد دشمن براي حمله مجدد بهشما كوشش خود را بهعمل خواهد آورد. ولي اميد ما و همه مردم بلكه همه اعراب اين است كه همانطوري كه در 5 بار گذشته دشمن را شكست دادید و سرش را بريديد، اين بار هم سر او را ببريد تا هر كس كه از ديد انساني بهمطلب بنگرد و موضعگيري و اعمال غيرانساني رژيم تهران را ميبيند، از شما قدرداني بهعمل آورده و اميد به پيروزي شما خواهد داشت. البته بهاستثناي كساني كه اميال و هوسهاي مخصوص خود را دارند و بر سياست ادامه جنگ ايران و عراق برنامهريزي ميكنند و حتي در جهت ادامه تجاوز ايران به عراق محرك بودهاند. اين اشخاص در ارزشيابي خود ديد ديگري دارند. آنچه را كه از شما ميخواهم، همانا هوشياري و عدم غافلگيري است زيرا دشمن امكانات خود را براي درگيري ديگر آماده كرده است. البته همه آنهايي كه در 5 حمله گذشته آوردند، نخواهند بود بلكه برعكس است. آناني كه ميآيند، با روحيه خيلي ضعيف و از روي هزاران جسد كه در ميدان مانده و با چشم خودشان ديدهاند كه چگونه بهزمين افتادهاند، بايد بگذرند. در صورتي كه ارتش ما در حال حاضر روحيهاي بالاتر از نبردهاي قبلي دارد و استعداد آن نيز بيشتر شده است. همچنين ملت نيز روحيه عالي دارد و بايد كه شما نماينده خوبي براي اين ملت و تاريخ باشيد.
دوست داشتم كه از اعمال غيرانساني نيروهاي ايراني برايم تعريف كنيد ولي چون ميخواهم براي بدرقه مهمانان(رييسجمهور جيبوتي) بروم، اين واقعيتها را در حضور برادران اعضاي فرماندهي كل و رييس ستاد ارتش بگوييد تا ملت هم بشنود. اگر چه راديو و تلويزيون ما آنها را بازگو ميكنند ولي ميخواهم از شما بشنويم و اين حقيقت پيدايي باشد كه ايرانيان اين اعمال را انجام دادهاند زيرا آن را از اربابان خود آموختهاند.
بعد از سخنراني صدام، رييس ستاد ارتش عراق عبدالجبار شنشل خطاب به افسران حاضر گفت: من براي شنيدن خاطرات شما در مورد اعمال غيرانساني نيروهاي ايراني آماده هستم.
افسر اول: ستوانيكم عبدالرضا عبدالمحسن: در يكي از درگيريهاي شرق بصره كه بهپيروزي ما خاتمه يافت و ايرانيان مجبور به عقبنشيني شدند، هنگامي كه بهصحنه درگيري رسيديم، با اجساد مطهر تعدادي از شهداي خود برخورد كرديم كه فارسهاي مجوس نژادپرست با ريختن روغن بر روي اجساد، آنان را آتش زده بودند. اين اعمال نشانگر ددمنشي فارسهاي نژادپرست است. اينان در انجام اينگونه اعمال از صهيونيستها نيز سبقت گرفتهاند. نه درآيين مجوس و نه در هيچ دين ديگري چنين دستورات و اعمالي ديده نشده است.
افسر دوم: سرهنگدوم سليم محمدعلي: در تاريخ 23/3/82(عمليات فتحالمبين) در يكي از جبهههاي دزفول يكي از افسران ما بر اثر انهدام تانك خود دچار سوختگي و جراحات در بعضي از نقاط بدن شد. اين افسر بهدست دشمن اسير شد. هنگام تخليه بهعقب با وجود جراحات وارده مورد ضربوشتم واقع شد. به اين صورت كه دشمن بهنقاط مجروح وي ضرباتي وارد ميكرد و پوتين و لباسهاي وي را در آورده بودند. اين افسر موفق بهفرار شد و آنچه را كه برايش اتفاق افتاده بود، برايمان بازگو كرد. همچنين در 3 كيلومتري جناح چپ كه اين حادثه اتفاق افتاد، يك گردان پياده از نيروهاي ما بهمحاصره دشمن در آمد. من در قرارگاه گردان بودم. هنگامي كه حلقه محاصره شكسته شد، يك اسير زخمي بهجا مانده در قرارگاه گردان پيدا شد كه ناله ميكرد. اسير اظهار ميداشت كه من زخمي و بدون سلاح هستم. صحنه بهصورتي بود كه ما بهعلت كمي سن اسير و تشنگي وي منقلب شديم. ما با كمبود آب مواجه بوديم و با وجود حياتي بودن آن، شخصاً بهاسير مذكور آب دادم. اسير درخواست كرد كه زخمهايش پانسمان شود و با وجود كمبود دارو و لوازم پانسمان، به دكتر واحد دستور دادم وسايلي را كه براي پانسمان من آورده، براي بهبود حال اسير استفاده نمايد. بعد به او گفتم ما اعراب هيچگاه چون شما ناله نكردهايم بلكه درد را متحمل شده و دم بر نميآوريم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد