25/4/59
بعلبک شهری در شمالشرقی لبنان است که اکثریت سکنه آن شیعه هستند. چنان که میگویند، قبل از جنگ، گروههای دیگر نیز در آن وجود داشتهاند اما بعد از جنگ، بقیه گروهها رفتهاند. در اول ورودی شهر، یک مقیم فلسطینی بود که وضع بسیار اسفانگیزی داشت. شهر دارای آثار باستانی باارزشی است. خرابی چندانی در شهر دیده نمیشود. البته در و دیوارها پر است از شعار و پوستر و... .
در لبنان، ساختمان بسیار زیاد است و مجموعههای مسکونی در سرتاسر لبنان (بهجز محلهای کاملاً کوهستانی غیرمزروعی) وجود دارد. ذکر چند نکته درباره ساختمانسازی در لبنان ضروری است. یکی اینکه نسبت ساختمان بیش از سکنه بهنظر میرسد. در محلههای فقیر که میرفتیم، مثلاً یک خانواده پایینتر از متوسط هم یک اتاق نشیمن داشتند که مبل داشت و یک اطاق مفروش داشتند و یک اطاق خواب. زندگی بهطور خاصی اداره میشود. نمای ساختمانها عموماً از سنگ نسبتاً زردرنگ است. واقعاً ساختمانی چهل طبقه را با سنگ ساختن امر مهمی است. بعد هم، تمام ساختمانها بتون آرمه است. اصلاً اثری از آجر نیست. این مسأله بهعلت وجود سیمان زیاد در لبنان و وجود ماسه زیاد در کنارههای مدیترانه میباشد.
بعلبک: حدود 150 هزار نفر که حدود 90 نفر هزار شیعه و بقیه سنی (20 درصد سنی) هستند. مسیحی هم خیلی کم (5 درصد مسیحی)، خود بعلبک حدود 80 هزار نفر سکنه دارد که 75 درصد شیعه هستند.
رابطه بین شیعه و سنی بسیار خوب است. درآمد مردم، کشاورزی و تجارت. وضع زندگی عمومی مردم خوب است. هر چند سطح زندگی بالاست. ارتش سوریه با چپیها و فلسطینیها جنگ کرده است و اکثراً بین امل و بعثیها و یا چپیها درگیری رخ میدهد. در گذشته، فئودال وجود داشت و زمینداری بود و بعد کمکم همین زارعین به زمینها دست پیدا کردند و صاحب زمین شدند.
بعلبک 7 مسجد دارد. دو کلیسا هست، یکی مارونیها و یکی کاتولیک.
در مورد روابط بین علمای شیعه و سنی، رابطه ما با علمای سنی خیلی خوب است که در حال پیشرفت است. وقتی هم به ایران آمدیم، برای تقدیم تبریک، آنها همراه ما آمدند و ما همیشه این نکته را مطرح میکنیم که باید در همه زمینهها همکاری داشته باشیم. اما بهعلت ارتباط اینها با رهبرانشان و ارتباط رهبرانشان با نظامهای عربی، این ارتباط را سخت میکند. برای مثال الازهر که بزرگترین مرکز اسلامی جهان است، با رژیم [محمد انور] سادات مرتبط است. پس اینها نمیتوانند رسماً تصمیم بگیرند.
در روی دیوار ساختمانها کمتر دیواری را میتوان یافت که جای گلوله نداشته باشد. در جنوب که قضیه بسیار پیچیدهتر است. نکته مهمی که در کم بودن تلفات به لبنانیها کمک کرده، همین بتونی بودن ساختمانهاست. یعنی اگر گلوله توپخانه اصابت کرده به خانهای، فقط کمی بیش از محل عبور خود را خراب کرده و بیشتر گلولهها هم مؤثر نیفتاده. به همین علت، تلفات زیادتر نشده است. مسلماً اگر ایران با چنین وضعی روبهرو میشد، تلفات بسیار سنگین بود.
کشاورزی هم بسیار پیشرفته است و مکانیزه. در روستاها تعمیرگاه تراکتور وجود دارد.
بعلبک یک کلمه فنیقی است و هزار سال قبل بعل بهمعنی خدای آفتاب و بک یعنی دشت یونانیها. این اسم را چهار قرن قبل از میلاد عوض کردند به هلیوپولیس بهمعنی شهر آفتاب. فنیقیها همان خدای آفتاب خود و روحانیها خدای خود را در همین بعل پرستیدند. بعل به قدری معروف بود که هر مریضی به این طرف میآمد، بهدلیل آب و هوای خوب، صحت پیدا میکرد و میگفت که بعل مرا شفا داده است. در زمان قدیم، هر ملتی که پیشرفته بود، بهدلیل این است که خداهایشان باهوش و ذکی هستند. این مربوط به خودشان نیست و فنیقیها دو چیز مهم و بهنام داشتند و از نظر تکنولوژی ابتدایی مانند دوزندگی و پوشاک و سرامیک و کشتیهای جنگی سابق [پیشرفته بودند]. از بزرگی این خدایی که بعل بود، اسم این صنم در قرآن و تورات و... آمده است. در عربی هم اسم بعل جای نیکویی دارد. بعل یعنی اسم شوهر که پدر خانواده است. بههمین دلیل، همه کسانی که در اطراف این منطقه بودند، لبنان را اشغال کردند و از منافع آن استفاده بردند. رومیان لبنان را 64 سال قبل از میلاد تصرف کردند و 57 سال پس از میلاد شروع بهساختن این معابد کردند. سه معبد بنا کردند یکی ژوپیتر یعنی خدای آفتاب و معبد باخوس خدای خمر و مشروب و معبد وینوس خدای زیبایی. این سه معبد 250 سال ساختنش طول کشیده است. در این مدت 100 هزار برده و اسیر اینجا کشته شدند.
بعد از تحقیق به این نتیجه رسیدند که به وسیله درست کردن تپه خاکی بهطور مایل، تا جایی که میخواهند، سنگ را بگذارند و حکاکی هم در همان محل انجام میشود. این معابد را 90 درصد با سنگهای کلسین و 10 درصد آنها با سنگهایی است که ستون است و گرانیت میباشد و از مصر آوردهاند.
در کنار نیل، شهری است بهنام اسوان. این ستونها را بهوسیله کشتیهای بزرگ توسط رود تا اسکندریه آوردند و از اسکندریه با کشتیهای دیگری از طریق دریا آوردند تا طرابلی یا طرابلس در لبنان و از آنجا یک راه سیصد کیلومتری دور کوهها درست کردند بهطور مایل و این سنگها را قل دادند آوردند تا اینجا. البته این ستونها را پس از اینکه به اینجا آوردند، صیقل دادند. بیزانسها 400 سال بعد از میلاد این سه معبد را به کلیسا تبدیل کردند.
در قرن هفت بعد از میلاد که اسلام ظهور کرد، اعراب آن را بهعنوان مراکز نظامی اشغال کردند و بعد هم بهعنوان قلعه ضدصلیبیون و مغولها استفاده کردند.
از نظر استراتژی نظامی، اینجا (بعلبک) خط دوم جبهه و خط اول جبهه بندر طرابلس بوده است. تا سال 1901 همۀ این قلعه زیر خاک بود و معروف نبود. آلمانیها آمدند اینجا را کشف کردند. در زمان عثمانیها، ویلیام دوم پادشاه آلمان آمده بود دیداری از کشور آنها بنماید و به این شهر برخورد و در 1898 کسی را خواست که برای او توضیح بدهد و در دیدار با حاکم وقت گفت ما هیأتی برای تحقیق به اینجا میفرستیم و در اینجا هر چه پیدا میکنید، ببرید و در مقابل 120 هزار لیره به ما بدهید (و مثلاً برابر با 120 میلیون لیره بوده). 85 جعبه و صندوق اشیاء عتیقه از اینجا به برلین شرقی فرستاده شد و الان در موزه پلگامو [پرگامون] آلمان است. از چیزهایی که اینجا پیدا شد، نوشتههایی به لاتین و یونانی بود که بعد از ترجمه، چنین بود هر کسی که میآمد در زمان حیاتش هر چه انجام میداد، مینوشت.
تاریخ بعلبک به 5 قسمت فنیقیها، یونانیها، رومیان، بیزانسها و عربها تقسیم میشود.
آنچه بهدست آمده، [نشان میدهد که] حدود 90 درصد کشتهشدگان اینجا اسرای جنگی و 10 درصد هنرمندان و پیشهوران منطقه بودند. روی دیوارها هنر غربی هم موجود است.
برای رساندن یک سنگ به محلش، این کار را چند بار تجربه میکردند. بعضی از مورخین نوشتهاند به اندازه وزن اینجا خون مستضعفین بههدر رفته است.
ابوهشام- سیدحسین موسوی
همه کشورها از جنگ لبنان استفاده میکنند. مثلاً شوروی میخواست که چپیها صاحب یکی از بندرهای مهم شوند و از نیروهای مهم مدیترانه بتواند استفاده کند. آمریکا میخواست لبنان را تجزیه کند و قرارهای سایس و پیکو را عملی کنند (دو وزیر خارجه انگلستان و فرانسه). یعنی میخواستند کشورهای عربی دیگر را نیز مانند لبنان تجزیه کنند. مسیحیها میخواستند لبنان در زیر سلطه خودشان باشد و مسلمانان لبنان خواستند از جنگهای داخلی، حق خودشان را بهدست بیاورند.
کسانی که جنگ را شروع کردند، دوستان اسراییل هستند یعنی کتائب. در 15 نیسان (آوریل) 1975 فلسطینیها در یک اتوبوس داشتند از عینالرحانه بهطرف تلزعتر عبور میکردند. کتائب اتوبوس را به رگبار بستند و تمام سرنشینان آن را کشتند. از همین جا کتائب جنگ را علیه فلسطینیها اعلام و شروع کردند.
قبل از 13 آوریل و بهوجود آمدن تظاهرات توسط امام موسیصدر، کتائب و دولت لبنان که مارونی بود، از وقتی که امام موسیصدر به لبنان آمد، فکر کردند که امام موسیصدر در چنگ آنهاست ولی تظاهرات وی بههمراه فلسطینیها و شیعیان باعث شد که آنها ترسیدند و شروع کردند به خرابکاری و کشتن فلسطینیها.
دو سال قبل از شروع جنگ داخلی 1975 همه گروههای مسلح داخلی در حال آمادگی بودند و امام موسیصدر چون این اوضاع لبنان و حالت آمادگی را دانست، برای ایجاد نیروی مسلح شیعیان لبنان، سازمانی بهنام حرکتالمحرومین ایجاد شد که تمرینات در سال 1974 شروع شد.
بعد از شروع دورههای نظامی، حزب کتائب دید که شیعیان لبنان به سوی یک نیروی مسلح میروند. آنها برای کوبیدن این حرکت، به توطئههای گوناگون دست زدند. در سال 1975 در یک دوره نظامی، بر اثر انفجار یک مین ضدتانک 27 نفر کشته شدند و 43 زخمی؛ بهدست یک عامل کمونیستی از سازمان فتح. در آن زمان برای آموزش نظامی امل از نیروهای الفتح کمک میخواست و همه کمونیستها و کتائب متحد بودند که امل را بکوبند.
علت منفجر شدن مین این بود که افسر، ضامن مین را عوض کرد و ضامن دیگری به جای آن انداخت که حساسیت بیشتری داشت و باعث انفجار شد. برادر دیگری که کشته شد، نمیدانست ضامن عوض شده است. در اواخر 1977 بعد از رفتن [محمد انور] سادات به اسراییل یک تاریخچه جدید بهوجود آمد. پس از مسافرت به اسراییل و دیدار [محمد انور] سادات با [مناخیم] بگین به مردم مصر، عرب تحمیل شد که باید آنها صلح با اسراییل را بپذیرند و قبول کنند. پس از آن، [محمد انور] سادات به کمپ دیوید رفت و [مناخیم] بگین و [جیمزارل] کارتر توطئه کمپ دیوید را طراحی کردند. چون اسراییل یک کشور کوچک در میان کشورهای عرب است، اسراییل میتواند از این صلح استفاده کند زیرا نمیتواند در آینده با تمام اعراب بجنگد. مسأله روابط دیپلماتیک بین اسراییل و مصر و باز شدن مرز آنها برای روابط عادی فرهنگی و اجتماعی که از این طریق اسراییل میتواند بر عرب پیروز شود از طریق مبادلات فرهنگی.
رئوس توطئه کمپ دیوید برای مردم مشخص نیست ولی آنها به مظهر صلح معروف شدهاند. برای ما از این مظاهر معلوم است که یک، باز شدن مرزهای مصر و اسراییل و بعد صلح با بقیه کشورهای عرب و سوم خودمختاری فلسطینیها در فلسطین. مسأله فلسطینیها تا حالا حل نشد. اسراییل میخواهد برای فلسطینیها که در اسراییل هستند خودمختاری بدهد و برای فلسطینیهایی که درکشورهای خارج هستند، یک کشور درست کنند که همان توطین در جنوب میباشد. همه اعراب میدانند که مسأله توطین در جنوب لبنان از توطئه کمپ دیوید سرچشمه گرفته است.
رییس عملیات نظامی فلسطینی و یکی از کمیته مرکزی فلسطین ابوالولید در مدینهالزهرا به من گفت اگر مسأله فلسطین حل نشود، فقط توطین فلسطینیها در جنوب لبنان را قبول داریم (حدود سه ماه پیش).
در واقع فلسطینیها دو دسته هستند. یک دسته با توطین موافقت میکنند و علناً میگویند که ما قبول داریم و یک گروه دیگر توطین را قبول ندارند. ولی همین گروه دوم که میگویند توطین را قبول ندارند، دو گروهاند. یکی علناً میگویند ما توطین را قبول نداریم ولی ضمناً قبول دارند و خیلی کم از فلسطینیها حقیقتاً با توطین مخالف هستند.
ابوالفضل: فلسطینیهای اردن سرمایهدار هستند و برگشتن به فلسطین باعث از بین رفتن سرمایهشان میشود لذا توطین را قبول دارند.
ابوهشام: فلسطینیها در جنوب لبنان زمین میخرند و چون خریدن زمین فاش شد، فلسطینیها به صورت دیگری سعی کردند بهوسیله ازدواج با لبنانیها زمین بخرند و این خود یک دلیل دیگر که فلسطینیها توطین را قبول دارند.
ما در جنبش امل و هم امام موسیصدر، در مقابل توطئه کمپ دیوید ایستادیم. یک نقشه مهم داریم و آن اینست که در میان مردم با سخنرانی و مصاحبه، مردم را آگاه کنیم تا بدانند صلح با اسراییل و باز شدن مرز کشورهای عرب با اسراییل، خطر بزرگی علیه فرهنگ ما و اقتصاد و ما و هم اسلام ما است. لذا امام موسیصدر گفت معامله با اسراییل حرام است.
بعد از سال 1975 شروع جنگ و اواخر 1977 توطئه کمپ دیوید و 1978 ناپدید شدن امام موسیصدر، میرسیم به 1979 و 1980 که کشورهای ابرقدرت سعی میکنند بهطور مخفی توطئههای دیگر ایجاد کنند.
دوست اسراییل، نه فقط آمریکاست بلکه بیشتر یا همه کشورهای عرب است. فقط ممکن است یمن جنوبی که کشور کمونیستی است، نباشد اما بقیه کشورهای عرب روابط خوبی با آمریکا دارند. نه فقط مصر میخواهد با اسراییل صلح کند بلکه همه کشورهای عرب میخواهند این صلح را اجرا کنند.
این درگیری اخیر بین حزب کتائب پیر جمایل و حزب الاحرار کامیل شمعون نشان میدهد که کتائب میخواهد منطقه جبل لبنان و شرق بیروت را بگیرد. از جنوب، سعد حداد بهطرف شمال پیش میآید تا حزب کتائب از شمال و سعد حداد از جنوب این منطقه وسطی را اشغال کنند و کشوری ایجاد کنند که روابطش با اسراییل خوب باشد. ما در جنبش امل حاضر هستیم در مقابل این توطئه بایستیم. مسأله دیگر، سعد حداد و کتائب با اسراییل متفق هستند در روزی که اسراییل با سوریه میجنگد و نیروهای سوریه از لبنان میروند، سعد حداد و کتائب در آن روز بتوانند این کشور را ایجاد کند.
سعد حداد چیزی نیست بلکه همان اسراییل است و او مانند یک سرباز اسراییلی است.
در ماه سوم سال 1987 اسراییل بهجنوب لبنان حمله کرد و همه منطقه جنوب لبنان تا رود لیطانی را اشغال کرد. فقط شهر صور و چند روستای اطراف آن بهدست مسلمانان و چپیها ماندند. تقریباً بعد از 15 روز از این حمله، سازمان بینالملل چند کمیته از نیروهای سازمان را به لبنان فرستاد و اسراییل عقبنشینی کرد تا خاک فلسطین. آن وقت اسراییل مجبور شد به جای ارتش اسراییلی، یک نیروی لبنانی را ایجاد کند که همان کار اسراییل را انجام دهد، با اسم لبنانی. توسط سعد حداد مرز اسراییل را حفاظت میکند و با فلسطینیها میجنگد تا مردم دنیا فکر کنند این درگیری داخلی است و اسراییل دخالتی ندارد.
فلسطینیها مانند زمان شروع مبارزه علیه اسراییل نمیجنگند.
س: اثر مثبت انقلاب ایران در منطقه چه بوده؟
ج: در رابطه با توطین، اثر بزرگ در جلوگیری از امر توطین ندارد. چون ایران تا کنون به پیروزی کامل نرسیده و هنوز اسراییل و عمال اسراییل در لبنان و کشورهای عرب از انقلاب اسلامی ایران نمیترسند. اما وقتی انقلاب ایران به پیروزی کامل برسد، در آن وقت یک اثر بزرگ خواهد داشت در لبنان و منطقه عرب.
س: درباره توطئه کمپ دیوید؟
ج: اثری ندارد. چون توطئهگران میدانند که وضع ایران هنوز آرام نشده ولی بهنظر من، گرفتن لانه جاسوسی یک عمل بزرگ و انقلابی است، چون چهره آمریکا در منطقه خراب شد.
در مورد دو امر توطین و ایجاد یک کشور همراه با اسراییل، توطئهگران دو راهحل برای توطئه خود طرحریزی کردهاند. اگر ایجاد دولت مارونی ممکن شود، چه بهتر و اگر نتوانستند که آن وقت توطین را عملی خواهند کرد و لبنان را تقسیم خواهند کرد. یعنی هم سعد حداد کمی بالا میآید تا رود لیطانی و بین دو رود لیطانی و نهر اولی، توطین و دولت کتائب در جبل لبنان و بالنسبه تقسیم لبنان.
س: حکومت لبنان یک حکومت وابسته است. آیا شما روابطتان را ستیزنده تنظیم میکنید و یا نه، میخواهید کنار بیایید؟
ج: ما دولت لبنان را قبول نداریم ولی حالا نمیتوانیم علیه دولت قیام کنیم چون وجود این دولت، حالا از تقسیم جلوگیری میکند. اگر دولت لبنان سقوط کند، بهجای این دولت، لبنان تقسیم خواهد شد.
س: وجود 19 نفر در مجلس نواب که 18 نفرشان سرمایهدار هستند، اینها بر شیعه لبنان تحمیل شدهاند و تا کی این وضع باید ادامه یابد؟
ج: در آینده و هم حالا، همه این نمایندگان از نظر مردم شیعه افتادهاند. در آینده اینها و مانند اینها به مجلس نواب فرستاده نخواهند شد و ما سعی میکنیم مردم را آگاه کنیم تا بدانند چه کسانی را بهعنوان نمایندگان فعلی به مجلس بفرستند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد