سه شنبه 6 بهمن 1360
از ساعت ده صبح با [ مجتبی ] مؤمنيان، اول رفتيم عمليات اهواز و پس از صحبت با [ احمد ] غلامپور راجع بهمنطقه جديد تيپ 43 اهواز، بهتداركات رفتيم و با [ محمود ] احمدپور صحبت كرديم. سرهنگ [ سیدعلیاکبر ] موسوي [ قویدل ] تلفن كرد. گفت براي ناهار بهگلف ميآيم. سرهنگ [ علیاکبر ] موسوي [ قویدل ] آمد گلف. راجع بهزمان صحبت داشت. گفت سرهنگ [ علی صیاد ] شيرازي امروز آمده است. قرار شد شب بهديدنش برويم. شب كسي نبود. با [ جعفر ] اسدي بهديدن سرهنگ [ علی صیادشیرازی ] رفتيم. اخبار كلي تهران را داشت و مسأله كمين زدن بهستون بنه يك گردان از تيپ 3، بين بوكان و سقز. من گفتم چون بقيه بچهها نيستند، صحبت تصميمگيري نميكنيم. او هنگام تماس تلفني با آقاي [ علیاکبر هاشمی ] رفسنجاني گفته بود كسي از سپاه در منطقه نيست كه آقاي [ علیاکبر هاشمی ] رفسنجاني هم در شورا به محسن [ رضایی ] گفته بود.
[ در حاشيه سالشمار آمده است: ] احتمال حمله به چزابه.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد