چهارشنبه 26 فروردين 1360
صبح جلسه عمليات بود. جريان شوش را خود [ مجید ] بقايي آمده بود، توضيح داد. بعد رفتيم لشكر 92. جلسه بود راجع به تيپ 3 و معاون توپخانه لشكر و [ عبدالله ] الماسي فرمانده تيپ 3 آمده بودند. [ محسن ] پارسايي هم بود و نماينده نيروهاي [ دکتر مصطفی ] چمران. از ساعت يك تا سهونيم بعدازظهر طول كشيد. اول دعوا سر اطلاعات بود كه [ عبدالله ] الماسي ميگفت يك تيپ عراق بين خرابه و چزابه است و همه مخالفت كردند. [ غلامرضا ] قاسمي با [ عبدالله ] الماسي خيلي دعوا كرد. [ غلامرضا ] قاسمي گفته بود يك گردان تانك از تيپ يك به [ عبدالله ] الماسي بدهد كه در اين جلسه مخالفت شد. [ عبدالله ] الماسي هم گفت تيپ 2 را احتياط من قرار دهيد تا حمله كنم. جلسه خيلي خسته كننده شده بود. [ غلامرضا ] قاسمي ميگفت پياده حمله كند و [ عبدالله ] الماسي قبول نميكرد. تا جايي كه [ عبدالله ] الماسي گفت من استعفا ميدهم و كار نميكنم و استعفايش را هم نوشت. [ غلامرضا ] قاسمي ميگفت تيپ 2 احتياط نزاجا است و نميدهد. بالاخره در پايان تماس گرفته شد و سرهنگ [ جمشید ] منظوري از نزاجا تأييد كرد و قضيه تمام شد. برادر رحيم [ صفوی ] هماهنگيها را انجام داد و [ عبدالله ] الماسي حتي رحيم [ صفوی ] را بوسيد. برادر رحيم [ صفوی ] بعد از جلسه رفت اصفهان. مطالبي را كه نوشته بوديم، داديم ببرد براي [ علی ] شمخاني.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد