جمعه 7 اسفند 1360
صبح دير از خواب بيدار شديم. ساعت دهونيم با هلیكوپتر با سرهنگ [ علی صیاد ] شيرازي، برادر محسن [ رضایی ]، رحيم [ صفوی ] و [ غلامعلی ] رشيد بهشناسايي ذليجان رفتيم. آقاي [ سیدمحمد ] كياوش و [ علیرضا ] يارمحمدي از مجلس آمده بودند. هنگام غروب برگشتيم. شب جلسهاي با ستاد قرارگاه مقدم داشتيم، راجع بهروش فرماندهي گردانهاي ادغامي كه قرار شد فرمانده گروهان سپاهي باشد، از آن بهپايين اختياري و در رده گردان، فرمانده از ارتش و معاون عملياتي سپاه باشد كه عمليات را هدايت كند. برايشان مسأله بود كه پس فرمانده ارتش چهكاره است، گفتم نخودي است. مسأله بود برايشان. شب با [ جعفر ] اسدي صحبت كردم راجع بهتيپ امام حسين(ع). اصفهان و غير اصفهان مسأله درست شده بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد