جمعه 13 فروردين 1361
صبح رفتيم قرارگاه [ نصر ] كه ديگر داشتند جمع ميكردند. چند نفر از بچهها را گفتيم بروند مشهد(از طريق فرودگاه دزفول). با [ مهدی ] زينالدين صحبت كردم كه برود مشهد و چند روز بعد برگردد. بعد با حمزه [ کربلایی ] رفتيم بازديد منطقه، از كوتگاپون تا سندال كه تا عصر طول كشيد. تانكهاي زيادي در گل مانده بود.
شب خانه بودم. [ غلامعلی ] رشيد تلفن كرد كه دشمن به برقازه فشار آورده و مخابرات هيچ ارتباطي را بين جبهه و شوش برقرار نكرده است. هر چه گشتم، هيچ كس را نتوانستم پيدا كنم. بعد هم البته معلوم شد كه دشمن آمده تانكهايي را كه در [ منطقه ] حسنقندي جا گذاشته بوده، بكسل كند و ببرد. يا احتمالاً يك گشتيرزمي از داخل [ منطقه ] حسنقندي تيراندازي كرده است و لشكر 77 خراسان شلوغ كرده.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد