شنبه 21 فروردين 1361
ديشب خانه بودم. صبح رفتم گلف قدري راجع بهمانور كار كردم. قرار بود كه [ بهروز ] سليمانجاه به آنجا بيايد. ساعت يازده آمد. قدري صحبت كرديم. گفت قرار شده گروه رزمي حر تشكيل شود بهجاي تيپ 2. [ عبدالمحمد ] رئوفي از دارخوين تلفن كرد كه با وي براي بعدازظهر قرار گذاشتم. ساعت سه عصر رفتم دارخوين. با [ اسحاق ] عساكره و [ عبدالمحمد ] رئوفي صحبت كرديم كه مشكلشان تداركات و وسيله نقليه سنگين بود. [ اسحاق ] عساكره هم راجع به آغاجاري و آبادان و غيره [ صحبت كرد. ] قرار شد شب با [ محمود ] احمدپور حل كنيم كه شب [ محمود ] احمدپور نبود و آن را بهصورت سه نامه كتبي به [ محمود ] احمدپور اعلام كرديم. شب جلسهاي در گلف براي پيشرفت كار تشكيل شد كه تا آخر شب ادامه داشت.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد