سهشنبه 24 فروردين 1361
از صبح قدري با رحيم [ صفوی ] صحبت كردم. ديشب حالم هيچ خوب نبود. صبح رفتم دو تا آمپول زدم. بعد رفتم محل قرارگاه كربلا و فتح را ديدم. ظهر رفتيم محمديه و عصر را خوابيديم. رحيم [ صفوی ] با بچههاي [ اکبر ] صاحبان صحبت كرد ولي ميگفت خيلي به من فشار آوردند. قرار شد بچههايش بروند بهتيپ كربلا. [ اکبر ] صاحبان ميگفت ما خمپارهها و بيسيم و غيره را نيز همراه ميبريم. عصر با دكتر [ احمد ] وكيلي صحبت كردم و با [ مجتبی ] مؤمنيان كه قرار شد مسؤول ستاد قرارگاه باشد. [ تغییر گزارشهای نوبهای از ] گزارش روزانه اطلاعاتعمليات بهاطلاعاتعمليات مركز شروع شد. [ محمدابراهیم ] همت ميگفت كه مجتبي [ شهبازی ] نيز از تهران آمده و مسؤول اطلاعاتعمليات تيپ شده است. شب به اهواز آمدم. جلسهاي با ستاد قرارگاه مقدم نزاجا راجع بهمانور داشتيم. خبر داشتند دشمن مقداري از چزابه عقبنشيني كرده است.
[ در حاشیه سالشمار آمده است: ] عقبنشینی چزابه.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد