سهشنبه 5 خرداد 1360
عبدالحسين هادی برادر حاوي هادي در گردان 403
[ شهابالدین ] جوادي! اگر ما از دارخوين عمل كنيم، ممكن است [ عراق ] از نقطه ديگري مثل آبادان به ما حمله خواهد كرد.
سپاه بسيج در خط احتياط
1ـ خرمشهر 150 250 400
2ـ آبادان(از ذوالفقاری تا) 2550 1750 800
3ـ آبادان(كميته) 215
4ـ دارخوين 500 500
5ـ فداييان اسلام 560
6ـ ماهشهر 302 128 174
[ ولیالله ] فلاحي يكي دو تا تيكه در جلسه انداخت. بعد هم با رحيم [ صفوی ] رفتيم طرح آبادان را به [ سیدابوالحسن ] بنيصدر گفتيم. [ سیدابوالحسن ] بنيصدر ميگفت قدري انصاف داشته باشيد، من مظلومترين فرمانده كل قوا هستم. مجلس با من مخالف است، دولت مخالف، شوراي نگهبان مخالف، شوراي عالي قضايي مخالف، دستگاه تبليغات مخالف، از آن طرف روس و آمريكا هم مخالف. راجع به اطلاعيه سپاه گفتيم كه چند ماه ركود را ما ننوشتهايم. قبول نميكرد. ميگفت من دوازده شب رفتم تلفني با تهران صحبت كردم. من خودم از راديو شنيدم. چهار بار گفتم كه روزنامهها چاپ كردهاند. باز عناد ميكرد. راجع به [ شیرمرد ] حيدري گفتيم كه همه اطلاعات را داد، چند ماه است آمده و چه واحدهايي هستند و... گفت او را هم دعوا كردهايم.
[ ولیالله ] فلاحي در جلسه 5/3/60 چون مهندس [ جمشید ] سرداري صورتي را روي كاغذ دفترچه نوشت و به او داد، با عصبانيت گفت مگر اعدام است كه روي كاغذپاره سيگار مينويسي! در مورد پول هم به [ جمشید ] سرداري گفت نخستوزيرتان! جانش در ميآيد 50 تومان پول بدهد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد