جمعه 14 خرداد 1361
برنامه قم عوض شده. صبح دلم بسيار درد ميكرد. بهستاد مركزي رفتم. ماشين را دادم به [ علی ] اسحاقي و [ محمد ] ابوشهاب كه زودتر ميخواستند بيايند اهواز. بعد رفتيم منزل برادر محسن [ رضایی ]. راجع بهطرح آينده صحبت شد. البته برادر محسن [ رضایی ] مسأله غرب را مطرح كرد كه [ ناصر ] كاظمي فرمانده سپاه كردستان گفته يك هفته شناسايي شده و با 14 گردان ميتوان قصرشیرین را آزاد كرد. حاجاحمد [ متوسلیان ] هم قبول كرده، البته براي پانزده روز. پس از تصميمگيريهاي كلي قرار شد رحيم [ صفوی ] و [ غلامعلی ] رشيد براي بررسي موضوع بهغرب بروند و به تهران برگردند. عصر هر چه تلاش كرديم، وسيله پيدا نكردم براي آمدن به اهواز. شب رفتم مسجد، قدري راجع بهوضعيت مسجد و محل صحبت كرديم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد