دوشنبه 24 خرداد 1361
از صبح در قرارگاه بودم. احمد كاظمي و حسين خرازي آمدند. راجع بهتوجيه [ احمد ] كاظمي، مجدداً با او صحبت كردم. حدود سه ربع با اين دو برادر بهطور نصيحت صحبت كردم. قبول كردند كه اشتباه كردهاند.
طرح كلي راجع بهتعيين تكليف تيپها نوشتيم و دادم به [ حسن ] دانايي كه تكثير كند و بهتيپها بدهد. راجع بهبازوبند و غيره با تبليغات صحبت كرديم. بعدازظهر رفتيم قرارگاه جديد را ديديم. محلش كوچك است. قرار شد كه محل جديدي بسازند، با سنگرهاي پيشساخته.
ساعت پانزده بهلشكر 21 رفتيم و با سرهنگ [ بهروز ] سليمانجاه قدري صحبت كرديم. بعد بهتيپ عاشورا رفتم، با [ مهدی ] باكري صحبت كردم. بعد بهتيپ دزفول رفتم و با اطلاعاتعمليات صحبت كرديم. شب رفتيم قرارگاه كربلا. برادر محسن [ رضایی ] از تهران آمد. شب جلسه كلي با قرارگاهها تشكيل شد و گزارش قرارگاهها داده شد. نيم ساعت برادر محسن [ رضایی ] صحبت كرد و سپس جلسه دعا برگزار شد. البته جلسه دعا زياد با شوروحال نبود. شب رفتيم اهواز.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد