جمعه 4 تير 1361
صبح حميد صفاري را ديديم. قرار شد برويم كارخانه مهماتسازي را ببينيم. بعد رفتيم نماز جمعه و عصر رفتيم كارخانة مهماتسازي را ديديم. خط توليد سادهاي داشت كه روزي هزار گلوله 155 ميليمتري توليد ميكرد. كمبود پرسنل داشت ولي مسأله ساده بود. جداً ميشد كه توليد را بهسه برابر رساند. مسایلي كه اگر حل شود، ميتوان توليد ايجاد كرد:
الفـ آزادي عمل بهمديريت مؤمن.
بـ آماده كردن امكانات مادي(لوازم و مالي).
جـ تصويب طرح توسعه كارخانجات مهماتسازي.
شب رفتيم منزل عمو، مطلب را براي محمدحسين [ باقری ] مطرح كرديم. جواب داد كه وضع كاري و كلاً زندگياش مشخص شود، ما بعد از ماه رمضان جواب ميدهيم. من مطرح كردم كه امروز دو نوع زندگي داريم كه ما نوع دومش هستيم. من مطلب را به حسين [ افشردی ] گفتم كه بهپدرش بگويد. البته طرف از جواب پدرش ناراحت شده بود.
[ در حاشيه سالشمار آمده است: ] روزه گرفتم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد