جمعه 12 شهريور 1361
صبح شير گرفتم، رفتم قرارگاه كربلا كه قرار بود جلسهاي با كليه پاسدارهاي منطقه 4 داشته باشيم. جلسه برگزار شد، با حدود دويست تا سيصد نفر كه مسایل مد توجه را گفتيم. بعد هم ذكر مصيبت امام حسين(ع) شد. سپس جلسه قرارگاه مشترك چهارگانه سپاه و ارتش بود كه فرماندهان لشكرهاي سپاه و ارتش همه غايب بودند. من هم آخر جلسه رسيدم، رحيم [صفوی] بود و سرهنگ [ علیاکبر موسوی ] قويدل. سپس مطالب جديد را براي [ عبدالله ] احمدي و [ مجتبی ] مؤمنيان و [ سیدعلی ] حسيني توضيح دادم. محمدحسين [ باقری ] از تهران آمد و با [ سیدعلی ] حسيني آمديم دزفول كه برويم شناسايي منطقه جديد. در دزفول جلسهاي براي دانشآموزان اطلاعاتعمليات گذاشتيم. سؤالاتي كه كردم، خوب برايشان مطلب جا افتاده بود. آقاي [ علیاکبر هاشمی ] رفسنجاني قضيه موشكها را عنوان كرد. شب حركت كرديم بهطرف مهران، از مسير عينخوش. فقط يكي يا دو شعله پلهاي سر راه را عراقيها خراب كرده بودند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد