شنبه 13 شهريور 1361
تمام شب را راه رفتيم و صبح حدود ساعت ششونيم رسيديم به مهران كه [ مهدی ] باكري را هم پيدا كرديم. با برادر [غلامعلی] رشيد و محمدحسين [ باقری ] و [ سیدعلی ] حسيني اول روي نقشه توجيه شديم. بعد رفتيم و تقريباً تپههاي320 را ديديم ولي نتوانستيم [ تپه ] 343 را ببينيم. پشت تپهها دشت صاف بود. ميگفتند كه دشمن يك گردان پياده دارد. قرار شد [ مهدی ] باكري شناسايي را شروع كند. ظهر رفتيم ايلام و با معاون فرمانده سپاه ايلام صحبت كرديم و [ مهدی ] باكري را معرفي كرديم. عصر وهاب را هم ديدم. رفتيم اسلامآباد و بهمقر تيپ حضرت رسول رفتيم كه [ محمدابراهیم ] همت نبود. با [ سپاه ] باختران تماس گرفتيم و قرارگاه كربلا. بالاخره رفتيم باختران. خستگي تأثير زيادي گذاشت. حالم خوب نبود. با [ محمدابراهیم ] همت در سپاه منطقه 7 راجع بهتوپخانه تيپ جروبحث كرديم و خوابيديم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد