جمعه 7 آبان 1361
ماشين خودم نبود. از تداركات وسيله گرفتم رفتم عينخوش. برادر رحيم [ صفوی ] و [ حسین ] خرازي به دزفول رفته بودند. صبح با اطلاعاتعمليات جلسه گرفتيم. عصر برادر محسن [ رضایی ] نيز آمدند. گزارشي از پيشرفت عمليات بهبرادر محسن [ رضایی ] داده شد. سپاه پنجاه گردان وارد عمل ميكند و ارتش هشت گردان. برادر [ محمد ] ابوشهاب و حاجرضا [ حبیبالهی ] بهبرادر محسن [ رضایی ] گزارش دادند. ساعت بيستوچهل دقيقه جلسه با فرماندهان تيپها و قرارگاه كربلا ادامه پيدا كرد. ساعت بيستودو و بيست دقيقه جلسه مشترك قرارگاه كربلا و فتح با ارتش بود، راجع بهطرح عمليات. باران كمي آمد و چيخاب طغیان كرد. به [ حسین ] خرازي گفتم اطلاعاتعمليات را بفرستند دنبال بررسي اين موضوع كه آيا با اين حال نيز ميتوان عبور كرد يا نه.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد