چهارشنبه 19 آبان 1361
بسمهتعالي. صبح در صبحگاه سپاه قم بيش از يك ساعت صحبت كردم و ضمن گفتن مراحل گذشته جنگ، عمليات محرم را برايشان توضيح دادم. برادر محسن [ رضایی ] و همراهان بهديدن آقاي [ سیدرضا ] گلپايگاني رفتند. سپس بهمنزل آقاي [ حسینعلی ] منتظري رفتيم. وقت نداشتند و ميخواستند درس بگويند ولي بالاخره محسن [ رضایی ] نفرات را معرفي كرد و مسأله روحانيون جبهه را تذكر داد. بعداً مسأله عمليات را گفتند. حاجآقا [ حسینعلی منتظری ] مسأله آب بردن برادران را ميدانست و ميگفت مطالب را از راديو ميشنوم. راجع بهعمليات فرمود كه عمليات را ادامه بدهيد و دو ماه صبر نكنيد. نكته ديگر گفتند بصره را بيندازيد دور، عراق بدون بصره ميشود ولي بصره بدون بغداد نميشود.
بعد برادر محمد احمدي را ديدم. موقعِ آمدن به تهران من رانندگي كردم. با محسن [ رضایی ]، رحيم [ صفوی ] و [ غلامعلی ] رشيد راجع بهوضع سپاه و ارتباط با ارتش و جنگ و قرارگاه مركزي صحبت كرديم. بعدازظهر تلفن كردم خانه و سپس راه افتاديم آمديم جنوب. غروب رفتم پيش سرهنگ [ عباس ] عابدين و شام آنجا بوديم. راجع بهادامه عمليات صحبت كرديم. شب آمديم لشكر قدس. جلسه بود، راجع بهادامه عمليات. بحثها ضعيف بود. بعد با برادر [ سیدمرتضی ] مرتضايي صحبت كرديم و به مجيد [ بقایی ] هم گزارش نسبي دادم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد