شنبه 20 آذر 1361
صبح بازگشايي [ دوره ] دافوس بود كه با برادر [ علی ] شمخاني رفتيم. از شاگردان فقط [ حسن ] دانايي آمده بود. سطح كلاس هم آنچنان بالا نبود ولي از طرف نزاجا خوب انتخاب شده بودند. كساني بودند كه قبلاً در عمل بودهاند ولي استادهاشان چندان بالا نيستند. آقاي [ آیتالله سیدعلی ] خامنهاي هم صحبت كردند. بعد با برادر [ علی ] شمخاني و خودمان و سرهنگ [ علی صیاد ] شيرازي و [ علیاصغر ] جمالي و [ اکبر موسوی ] قويدل راجع بهقرارگاههاي جديد جلسه گرفته شد كه [ علی صیاد ] شيرازي صريحاً گفت ما در قرارگاهها برحسب نيرويمان شركت ميكنيم و دليلي ندارد كه گسترش بيشتري پيدا كنيم و اگر گردانهاي احتياط آماده شد، شايد بتوانيم چند لشكر ديگر تأسيس كنيم و سپاه خود را تشكيل دهيم. مطلب ديگر شركت نكردن تيپ هوابرد در عمليات بهعلت بيماري سالك بود. نتيجه كامل گرفته نشد و قرار شد كه با برادر محسن [ رضایی ] صحبت شود.
عصر با شركت برادر محسن [ رضایی ] جلسه كميسيون دفاع راجع بهبودجه بود كه تقريباً احتياجات زميني برآورد شد. بعد از نماز مغرب و عشاء راجع بهجلسه ارتش و عمليات بحث شد. با سرهنگ [ علی صیاد ] شيرازي نيز صحبت شد و آمدند جلسه گرفتيم تا ساعت يك نيمهشب كه سازمان قرارگاههاي نجف، كربلا و فجر مشخص شد و برادر محسن [ رضایی ] گفت حال كه ارتش نميتواند، ما زياد فشار نميآوريم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد