سهشنبه 30 آذر 1361
بسمهتعالي. از صبح با برادر [ غلامعلی ] رشيد و رحيم [ صفوی ] صحبت كرديم كه كارهاي رحيم [ صفوی ] را قدري تقسيم كنيم. [ غلامعلی ] رشيد مسایل مطرح شده در شورا را گفت. از صبح خانواده را آوردم كه منزل جديد را تميز كنند. ظهر كه ميخواستيم اسبابكشي كنيم، حاج [ حسن ] خليليان گفت كه منزل جديد در كنار محل [ غلامعلی ] رشيد خالي شده، آن را برداريد كه فعلاً مسأله موقتاً رها شد. قرار بود ساعت پانزده به دزفول بياييم كه دير شد و ساعت شانزده آمديم. در سپاه دزفول نماز خوانديم و رفتيم بهقرارگاه كربلا.
شب اخبار چند روز گذشته در مورد هوايي و دريايي را بهبرادران [ قرارگاههای ] كربلا و نجف گفتم. صبح امتحان احكام(از يك تا دويست) دادم و 83 شدم. چند تا از سؤالات خوب طرح نشده بود و كسي كه تا بهحال تست نزده، اشتباه ميكرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد