پنجشنبه 2 دي 1361
بسمهتعالي. ساعت هشتونيم بهشناسايي منطقه اروند رفتيم و تا ظهر بهشناسايي پرداختيم. برگشتيم آبادان و با برادران سپاه آبادان صحبت شد. عصر با هليكوپتر برگشتيم بياييم عينخوش كه باز بهتاريكي هوا خورد و در برقازه نشست روي زمين و با ماشين آمديم عينخوش. شب جلسه با سپاهها راجع بهطرح مانور برقرار شد. عصر كه ميآمديم، برادر محسن [ رضایی ]، رحيم [ صفوی ] و [ غلامعلی ] رشيد و من را صدا كرد و تذكر داد كه اين سازمان رزمي را جدي بگيريد و شوخي جزئي نكنيد. شب هم در جلسه اين موضوع را توضيح داد كه مؤثر بود و همچنين گفت به امام عرض شده كه چند جمله لوح مانندي براي فرماندهان ما بنويسند كه 24 مورد نوشتهاند كه بسيار تكان دهنده ميباشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد