جمعه 17 دي 1361
بسمهتعالي. مريض بودم. تا ساعت يازده صبح خوابيده بودم. ساعت چهارده از بوشهر حركت كرديم، به دزفول آمديم و [ سرهنگ عباس ] عابدين را ديديم. با هليكوپتر بهقرارگاه كربلا رفتيم. مدرك بهدست آمده از لشكر يك [ عراق ] را راجع بهضدهوايي و اطلاعات دشمن از نيروهاي هوايي خودي به [ سرهنگ عباس ] عابدين دادم كه ترجمه و بررسي كند. عصر برادر [ غلامعلی ] رشيد گزارشات گذشته را بهبرادر محسن [ رضایی ] داد. بعد از نماز مغرب و عشاء نيز جلسه با سپاههاي خودي گرفته شد و پيشرفت كارها را گفتند. بقيه جلسه بهفردا صبح موكول شد. شب خيلي مريض بودم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد