راجع به مفتی شیخحسن خالد: ساعت یک بعدازظهر با جوانان امل وارد منزل او شدیم. البته جوانان امل به او نگفته بودند که از امل میباشند بلکه از مجلس شیعه اعلی میباشند. زیرا که مجلس شیعه یک مؤسسه رسمی میباشد و امل یک جنبش. حسن خالد با جنبش و حرکت و بهطور کلی (با تمام انقلابیون) مخالف است و این جز بهخاطر تفکر تزریقی جامعه الازهر نمیباشد.
بعد از معارفه، از چگونه انتخاب شدن او بهعنوان مفتی پرسیدیم و جواب داد ما باید در الازهر درس بخوانیم تا درجه دکترا بگیریم و در این حین اصلاً نباید جامعه را ترک کنیم، برعکس علمای شیعه. بعد از اینکه به این مقام رسیدیم، مفتی مسلمانان میشویم و طبعاً او هم از این حکم و امر مستثنی نبود. وقتی پرسیدیم از طرف کجا انتخاب میشوید، یکجوری از زیرش در میرفت زیرا او میدانست ما ایرانی میباشیم و با نظامهای طاغوتی مخالف.
اولاً خانه او بسیار اشرافی بود و اشیاء لوکس در خانهاش فراوان وجود داشت. در حیاط خانهاش که تراسی بود و سقف آنجا را درختان مختلف مثل مو پوشانده بود. ما اول، در آنجا که بودیم بهشتی که خداوند وعده کرده است، در ذهنمان تداعی میشد. بعد بهداخل خانهاش رفتیم. بهطور کلی، او از زیر تمام سؤالات (چه راجع به دولت لبنان، چه راجع به [امام] موسیصدر و چه راجع به فلسطینیون) طفره میرفت. او در حکومت ما اشکالاتی را میدید ولی حکومت [محمد] ضیاءالحق را اسلامی میدانست، زیرا که او ادعای مسلمان بودن کرده است. انقلابیونی را که علیه اسراییل میجنگند، نه تنها تأیید نمیکند بلکه معتقد است آنها زمانی که بر اسراییل پیروز شدند، در بعضی از جنگها با آنان رفتار غیراسلامی کردند. به هر حال، او بیشتر به مهاجرانی (آخوند درباری) شبیه بود تا به رهبر مسلمانان سنی در لبنان.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد