19/4/1360
سرهنگ [سیدیعقوب] حسینی: قبل از صحبتهای کلی دو عامل بازدارنده عملیات را متذکر میشوم. یکی گرمی هواست و دیگری کمبود مهمات. البته مقداری مهمات رسیده ولی هنوز کاملاً این محدودیت برطرف نشده است. اگر ما آهنگ حملهای که در اردیبهشتماه وجود داشت، ادامه میدادیم، امروز وضعمان بهتر بود. ولی پس از حمله اللهاکبر تقریباً حرکت مهمی نبوده است.
تلفات ما اخیراً بسیار زیاد بود. دیروز در منطقه جنوب یازده شهید و پنجاه زخمی داشتهایم. من از این توقف راضی نیستم. این توقف بهضرر ماست. ما نباید دفاع را بهعنوان آخرین راهحل بپذیریم. فرماندهی نیرو امر کرده که مسأله طراح باید پیگیری شود. ما هم باید صمیمانه آن را دنبال کنیم. مسأله اول همکاری صمیمانه بین نیروهای رزمنده است. اگر تصمیمی پس از شور و مشورت گرفته شد، همه تبعیت کنند. تمام مسایل از قبل پیشبینی شود و تکلیف برای همه روشن شود، مثلاً آب و یخ.
[سیروس] لطفی [سیهرودی]: آخر شب 16/4/60 تیمسار فرماندهی نیرو تلفن کردند که پس از جلسه شورای عالی دفاع، تصمیم این شده که تا ده روز مسأله طراح بهعمل برسد. همان شب ما بهتهیه طرح پرداختیم و صبح خدمت سرهنگ [سیدیعقوب] حسینی رفتیم. بیشترین احتیاجی که ما از لشکر 92 داریم، یک یگان گروه رزمی احتیاط است، بهاضافه کمک توپخانه و مهندسی که برای حالا و سپس برای تحکیم هدف در اختیار ما قرار گیرد. البته منطقه هم منطقه لشکر 92 میباشد.
19/4/1360
جلسه با سرهنگ [محمد] جوادی
سرهنگ [محمد] جوادی مشکلاتش را مطرح کرد. یکی عرض منطقه است که اول هشت کیلومتر است و در امتداد زیاد میشود. دوم نداشتن پهلوی دشمن است. سوم مساله میدان مین است. چهارم استعداد تیپ 3 [لشکر 16 زرهی] میباشد. باید توجه داشت که حیثیت و آبروی من به این حمله بستگی دارد.
مهماتِ سه روز سلاحهای سپاه. برخورد سرهنگ [مسعود منفرد] نیاکی در مورد بیسیم 106 و صحبت کردن.
19/4/1360
جلسه با سرهنگ [سیدیعقوب] حسینی جانشین فرماندهی نیرو:
سرهنگ [سیروس] لطفی [سیهرودی] فرمانده لشکر 16، سرهنگ [مسعود منفرد] نیاکی فرمانده لشکر 92 و رییس پستهای مهندسی 16 و 92 و فرماندهان تیپهای یک و 3 لشکر 16، مهندس [مهدی] چمران، سرگرد [سیدکاظم] فرتاش، [حسن] باقری، [احمد] غلامپور، مجتبی [شهبازی] و [علی] هاشمی و فرمانده حمیدیه از سپاه.
صحبت راجع بهطرح حمله سردار چمران بود. از صحبت کلی چنین بر آمد که در
جلسه 26/4/60 شورای عالی دفاع، [ولیالله] فلاحی و [قاسمعلی] ظهیرنژاد را برای عملیات تحت فشار قرار میدهند. در پی مذاکرات جلسه 31/3 فرماندهان و [شهابالدین] اشراقی در اهواز و نتیجهای که برای عملیات حمیدیه گرفته شد، [قاسمعلی] ظهیرنژاد قول میدهد که ده روزه حمله کند. با توجه به اینکه از اول تیرماه قرار بود قضیه پیگیری شود و در اثر شهادت [مصطفی] چمران، [قاسمعلی] ظهیرنژاد به تهران رفت و برگشت، اما باز هم پیگیری نکرد. ناگهان ساعت ده شب 16/4/60 تلفنی با [سیروس] لطفی [سیهرودی] تماس میگیرد و به او میگوید طرحی تهیه کند و تا 24/6 آماده حمله باشید. بهسرهنگ [سیدیعقوب] حسینی هم سفارش میکند. [سیروس] لطفی [سیهرودی] هم تا صبح طرح کلی را بدون هماهنگی قبلی با نیروهای شرکت کننده، تهیه میکند و به همه گیرنده میدهد. سپس برای تصویب به دزفول میبرد. سرهنگ [سیدیعقوب] حسینی نیز یک دستور کلیتر تهیه و به لشکر 16 ابلاغ میکند. برای هماهنگی در 19/4 جلسهای گذاشته بود. پس از صحبتهای [سیدیعقوب] حسینی که در ورق قبل نوشتهام، [محمد] جوادی هم مشکلاتش را مطرح کرد. در مورد کیفیت ادغام نیروهای پیاده، سرهنگ [سیدیعقوب] حسینی خبر نداشت و میگفت یک گروهان سپاه باشد و یک گروهان ارتش که گفتیم فایده ندارد و باید همه با هم ادغام شوند و تجربه شده و مؤثر است.
عصر هم جلسه جزئی بود. صحبتهای ما در جلسه، بهطور کلی این بود که هر حمله مقدماتی دارد و تا آن مقدمات انجام نگیرد، ما حمله نمیکنیم. از جمله در این موارد:
1ـ باید خاکریز زده شود (خاکریز جدید بهدشمن نزدیکتر شود).
2ـ کانال کنده شود تا بهنزدیکی میدان مین برسد.
3ـ مینها جمعآوری شوند و یقین حاصل شود که بهخاکریز میرسیم.
4ـ نیروی پیاده به دو قسمت تکور و احتیاط تقسیم شود.
5ـ فکر پاتک دشمن شود.
6ـ عکسالعمل دشمن در مورد خاکریز بررسی شود که البته ضعیف بوده است
7ـ نیروی مهماترسان و تخلیه بهتعداد کافی تعیین شود.
8ـ حد پیشروی مشخص باشد.
9ـ امکانات مهندسی برآورد، تعیین و آماده باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد