5/7/1360
در ساعت 8 شب لوله نفت سیاه را روی کارون، از داخل روستای سلمانیه باز کردند. قرار شد حدود 000/100 بشکه نفت سیاه ریخته شود و پس از حدود ده ساعت در ساعت 45/4 آتش زده شود. برای آتش زدن آن 25 تیوپ با بنزین ترتیب داده شده است. همچنین از ساعت شش عصر پنج بمب انفجاری 100 پوندی برای انهدام پل روی آب رها شده است که حدود ساعت پنج صبح عمل خواهد کرد.
در ساعت 22 در سلمانیه دو منور زدند. احتمال اینکه راجع به نقلوانتقالات حساس شده باشند، هست.
از [ساعت] 40/12 منور روی نهر شادگان و دپوی دوم دشمن زیاد شده است.
در ساعت 10/1 کاظم [خلیل کاظمی] مربوط به عباس [کردآبادی] میگفت وضع ما خراب است. حسین [خرازی] هنوز بهخوبی وارد عمل نشده بود. هر چند که کالیبر سبک باز شده بود.
در [ساعت] 25/1 کاظم [خلیل کاظمی] شبکه را شلوغ میکرد: «بیمار در حال مرگ است.»، «من تنها هستم.»
[ساعت] 35/1 استراقسمع، در خط اول، ما را دور زدهاند.
[ساعت] 50/1 [سیدحسن] حسینی2: عراقیها دارند از روی پل در میرند.
افزون: عراقیها دارند فرار میکنند.
ساعت 00/2 خاکریز کنار شادگان سقوط کرده است. افزون و کاظم [خلیل کاظمی] مهمات لازم دارند.
در 40 متری دشمن، بهرام3 است. به [اکبر] صاحبان [الاحمدی] ، بیایید موقعیت ما.
[ساعت] 10/2 تانکها از شرق میآیند.
نمیدانم چکار کنم، کاظم [خلیل کاظمی].
عباس [کردآبادی] از افزون، پشت دپو.
[ساعت] 15/2 چند نفر مهماتبر بهموقعیت عباس [کردآبادی] اقدام شود.
افزون میگوید در دپوی اول چیز شدیم. یک اکیپ تخلیه مجروح برای عباس [کردآبادی] و مهماتبیار.
بهرام3، به [مهدی] بهرامی برسید. برانکارد پهلوی بلدوزر.
بهرام3 تخلیه مجروح میخواهد.
بهرام3 داخل نیزار احتیاج بهنیرو دارد.
[ساعت] 35/2 تانکهای ارتش به دپوی اول رسیدند.
دپوی اول دویست متر جلوتر (بهرام).
بروید دپوی دوم، 50 نفر بیشتر نیستیم.
[ساعت] 40/2 دو تا بلدوزر برای دپوی جلو بهسمت عباس [کردآبادی].
نیزار راست اشغال است.
افزون و کاظم [خلیل کاظمی]، مهمات.
دپوی دوم، مهمات آر.پی.جی و غیره.
[ساعت] 50/2 بهرام3 روی دپوی دوم است.
کاظم [خلیل کاظمی] نیرو میخواهد.
اشغال نکردن شبکه.
[ساعت] 00/3 افزون: بچههای ما پشت دپو افتادهاند و جلو نمیآیند... و افزون [فرمانده گروهان] کشته شده.
[ساعت] 00/3 از سمت چپ جاده میآید، خودیاند.
کاظم [خلیل کاظمی] یک، دپوی دوم است.
افزون، سمت راست جاده، دپوی اول هستیم.
افزون3، دپوی سوم طرف شادگان.
کاظم3، دپوی دوم.
آمبولانس پیچ شهدا.
کاظم [خلیل کاظمی] یک، وسط دپوی دوم.
کاظم از کاظم [خلیل کاظمی] یک: برو جلو، ما پشت سر تو هستیم.
کاظم [خلیل کاظمی] یک: منور. میان دپوی دوم و سوم طرف رودخانه سر پیچ منور اقدام شود.
[ساعت] 30/3 تا 4 که آتش رودخانه و دود داشت بهطرف ما میآمد، ناگهان بادی وزیدن گرفت و حدفاصل ما را فرا نگرفت. البته قبل از ما، پاسگاه تیپ 3 را مختل کرده بود.
نفت سیاه قبل از اینکه بهمنطقه خودش برسد، در اثر اصابت توپ مشتعل شد و برای خودمان مسأله درست کرد.
از ساعت 4 تا 6 اوضاع ساکت بود. مقاومت وسط نیروها باقی بود و پیشروی از روبهرو سختتر میشود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد