7/9/1360
ساعت 10/12: با لشکر تماس گرفته شد. لشکر گفت سکوت رادیویی را حفظ کنید.
ساعت 10/12: پس از 10 دقیقه تلاش موفق به تماس با رحیم [صفوی] (هاشم) شدیم.
ساعت 24/12: علی [محمدعلی جعفری] روی خط آمد.
ساعت 31/12: با هاشم [رحیم صفوی] تماس برقرار شد.
ساعت 31/12: با علی [محمدعلی جعفری] تماس برقرار شد.
ساعت 33/12: با مرتضی [قربانی] تماس برقرار شد.
ساعت 35/12: برادر [غلامعلی] رشید دستور عملیات را با کلمه رمز یا حسین دادند.
ساعت 36/12: هاشم [رحیم صفوی] کلمه رمز را شنید. همچنین بلافاصله مرتضی [قربانی] کلمه را شنید.
ساعت 36/12: علی [محمدعلی جعفری] کلمه رمز را شنید.
ساعت 48/12: علی [محمدعلی جعفری] تماس گرفت و به او گفته شد اشتری جوابت را داد یا نه و پیام دیگری هم ندادند.
ساعت 49/12: مرتضی [قربانی] تماس گرفت و پیامی نداشتند.
ساعت 58/12: با (ا) تماس برقرار شد. (ا) خواست که پیام را بفرستیم. گفته شد: این پیام از [غلامعلی] رشید است: وسط [ایرج] جمشیدی سوراخ است.
ساعت 03/1: با هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفته شد و از او پرسیدند: غرب وضعش در چه حالی است. هاشم [رحیم صفوی] گفت: مشغول شدهایم. پرسیده شد سوراخ شده است یا نه. جـواب داد: [غلامعلی] رشـید هنــوز بـه (72ـ5) نرسیدهایم. پرسیده شد: [سیدهاشم] درچهای و [غلامحسین] کلولی [دزفولی] چه خبر؟ گفت: آنها هم همینطور.
ساعت 05/1: با مرتضی [قربانی] تماس و گفته شد: به صفر [اصغر باباصفری] بگو یک مقدار بیشتر عجله کند. [حسین] کلاهکج جواب داد: مفهوم شد.
ساعت 06/1: به مرتضی [قربانی] گفتند بهگوش باش.
ساعت 07/1: با مرتضی [قربانی] تماس گرفته شد.
ساعت 08/1: با هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفتند و گفته شد: سمت چپ علی [محمدعلی جعفری] سوراخ شده است، بجنبید. هر دو جواب دادند شنیدیم. هاشم [رحیم صفوی] گفت به علی [محمدعلی جعفری] بگو نگران نباش، ما آمدیم.
ساعت 09/1: به مرتضی [قربانی] گفته شد: به صفر [اصغر باباصفری] بگو از راست دور بزند و بکشد جلو.
ساعت 11/1: با هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفته و گفته شد: حال حسین [خرازی] را از رحیم [صفوی] بگیر و به ما بگو. جواب داده شد: شنیدم. بعد هاشم [رحیم صفوی] جواب داد: حالش خوب است. گفته شد: مشغول شده یا منتظر ماست. گفت منتظر است که ما شروع کنیم و او بعداً شروع کند.
ساعت 15/1: علی [محمدعلی جعفری] تماس گرفت و به او گفته شد: پیامی نداریم.
ساعت 16/1: مرتضی [قربانی] تماس گرفت و به او گفته شد: برای وسیله محسن [رضایی] میتوانی کاری بکنی یا نه، بیسیمش عیب دارد. جواب داد: بهگوش باش.
ساعت 20/1: هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفت و گفت [سیدهاشم] درچهای وارد شده است. به او گفته شد سعی کنید [قربانعلی] عرب را کمک کنید.
ساعت 22/1: با هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفته و گفته شد: [قربانعلی] عرب را بهاش بگویید دست چپش را بیشتر بزند، زیرا سمت راست مرتضی [قربانی] یک مقدار احتیاج دارد.
ساعت 23/1: با مرتضی [قربانی] تماس گرفته شد. گفته شد: برگرد سر فرکانس خودمان، کارت دارم.
ساعت 24/1: به مرتضی [قربانی] گفته شد: عزیز [محمدعلی جعفری] و صفر[اصغر باباصفری] را شدیداً فشار بیاور بروند تو. بعد از صفر [اصغر باباصفری]، [عبدالرحیم] کرامت [زاده] را سریع بفرست دنبالش.
ساعت 29/1: هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفت و گفت: تمام قسمتهای ما وارد شدهاند و پیش رفتهاند. به او گفته شد به رحیم [صفوی] بگو که حسین [خرازی] هم فوراً وارد عمل شود.
ساعت 30/1: علی [محمدعلی جعفری] تماس گرفت.
ساعت 31/1: مرتضی [قربانی] تماس گرفت. به او گفته شد: تأکید میشود به عزیز[محمدعلی جعفری] فشار بیاور.
ساعت 32/1: به علـی [محمدعلی جعفری] گفته شد: 1ـ حال اشتری چـطـور اسـت؟ 2ـ به مصطفی [مولویفرد] بگو دست راستش را بیشتر مواظب باشد و به او کمک کند.
ساعت 32/1: هاشم [رحیم صفوی] تماس گرفت و گفت خط اول سقوط کرده و حسین [خرازی] هم وارد عمل شده. به او گفته شد: عزیز[محمدعلی جعفری] کارش خوب پیش رفته است.
ساعت 35/1: علی [محمدعلی جعفری] تماس گرفت و گفت: مصطفی [مولویفرد] وضعش ناجور است، اشتری هم هیچ کار نکرده. به او گفته شد دست چپ و راست اشتری را بگو کمکش کنند. مصطفی [مولویفرد] هم مواظب خودش باشد تا به او برسیم. علی [محمدعلی جعفری] گفت مصطفی [مولویفرد] جوری نیست که بتواند کمک کند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد