27/9/1360
جلسه با سرهنگ [مسعود منفرد] نیاکی، سرهنگ [منوچهر] امینیان، سرهنگ [محمدمهدی] فرمنش فرمانده تیپ 3 لشکر 77 و ستاد کربلا یک برای توجیه جناح غربی شاخه نهر تیل (ساعت 00/16)
از سپاه: آقای [سیدسعید] [سید] مرتاض، [حسن] باقری و [حمید] معینیان.
1ـ توضیح سرهنگ [مسعود منفرد] نیاکی از عملیات طریقالقدس.
2ـ توضیح نیروی دشمن توسط سرگرد نبوی.
27/9/1360
ستوانیکم عبدالرحمن جاسم کاظم فرمانده گروهان 3 گردان 29 تیپ 51 زرهی لشکر یک
س: تحلیل شما از عملیات ارتش عراق از آغاز تا کنون چیست؟ آیا در طول جنگ از بُعد کلاسیک خارج نشده و آیا در بعضی از زمانها تابع بُعد سیاسی نبوده است؟
ج: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم منطقه عربی انقلاب اسلامی را تأیید کردند، بهخصوص ملت عراق و مسلمین و شیعیان. علاقه عمیقی بین دو ملت بود و این دو ملت علماء مشترکی داشتند. لذا حرکتهای مهمی در عراق شروع شد که بهسمت مذهبیون گرایش داشت. نظم حرکتها بیشتر از سوی حزبالدعوه بود. فردی از حزبالدعوه بهنام عبدالامیر منصوری دستگیر شد و پس از مدتی افشاگری کرد که حزبالدعوه در ارتش هم سازمان نظامی و شاخه نظامی دارد. زمینه تصفیه در ارتش شروع شد و تمام کسانی که روزه میگرفتند و نماز میخواندند و شیعه بودند، از فرماندهی لشکر و تیپ و حتی گردان تصفیه کردند. در داخل کشور هم آیتالله [سیدمحمدباقر] صدر را شهید کردند ولی باز حرکت ادامه داشت. لذا صدام دید که با اعلام جنگ میتواند تسلط بهصورت حکومت نظامی و سرپوش برای کارهایش پیدا کند. لذا بهنظر من جنگ فقط بُعد سیاسی داشت که شروع شد.
ارتش عراق بهاهدافی که میخواست استفاده سیاسی و تبلیغاتی کند، رسید. ولی باید توجه داشت که ده لشکر بیش از این مقدار نمیتواند پیشروی کند. تأییدهایی که عربستانیون به صدام داده بودند، برای اشغال خوزستان، هم مؤثر است. مثلاً شیوخ به صدام گفته بودند که ما سریعاً خوزستان را برایت میگیریم.
س: آیا شما فکر نمیکنید که اگر عراق شکست بخورد و یک نظام اسلامی در آنجا برقرار شود، آمریکا برای مشغول کردن انقلاب اسلامی ایران توسط ترکیه یا پاکستان به ایران حمله کند؟
ج: البته عراق به پاکستان خوشبین نیست. حتی میگویند که عملیات سرپلذهاب را یک افسر پاکستانی طرحریزی کرده بود. زمانی که قرار شد نیروهای حافظ صلح بین مرزها مستقر شوند، عراق قبول نکرد پاکستان بیاید، چون اطمینان ندارد. البته اگر انقلاب اسلامی نبود، حرکتی در عراق پیش نمیآمد. این مسلم است که آمریکا میخواهد در مقابل این انقلاب بایستد.
س: دلیل اینکه ارتش عراق در ابتدای جنگ با قدرت وارد جنگ شد و حمله کرد ولی حالا فقط دفاع میکند، آن هم با قدرت کم، چیست؟
ج: اولاً در اول جنگ سربازان با فرمان نظامی حمله کردند و نیرویی هم جلویشان نبود ولی الان میبینند دلیلی برای جنگ ندارند تا مقابله کنند. ثانیاً افراد کادر خیلیشان کشته و مجروح شدند و افراد اکثراً احتیاط و بدون آموزش هستند. ثالثاً چون طول جبهه و عمق آن زیاد است و احتیاط برای نیروی در خط ندارد، وقتی هلیکوپترهای ایرانی در پشت نیرو پیاده کردند، شکستهایی خوردیم و حالا جیشالشعبی را در پشت جبهه و جادهها مستقر کردهاند. یک گردان که در اول جنگ 45 تانک داشته، حالا 30 تانک دارد.
س: آیا شما صدام را در این ادعا که حاضر است نیروهایش را عقب کشیده و صلح کند، صادق میبینید یا خیر؟ یا میخواهد نیروها را عقب کشیده با سازماندهی تجهیزات و نفرات جدید وارد عمل شود؟
ج: صدام که همیشه دروغ میگفت ولی عراق نمیتواند این کار را بکند چون اکثر نیروهایش احتیاط هستند. اگر نیروها را عقب بکشد، مجبور است آنها را رها کند و بعد هم مردم عراق و ارتش این اجازه را به او نخواهند داد.
س: فکر میکنید که فرماندهان تیپ، لشکر و سپاه عراق صلاحیت و استعداد طراحی عملیات را دارند و در طول پانزده ماه رشد کردهاند یا نه؟
ج: فرماندهان سپاهها قبلاً فرمانده لشکر بودند و بدون طی دورههای تحصیلی و آموزشی ارتقاء درجه پیدا کردند. بههمین دلیل اینها طراح درجه یک نیستند و طرحها مشترک است. از مشاوران هندی و روسی هم استفاده میکنند. فرمانده تیپ 27 عراق در اول جنگ از سرهنگ2 با دو درجه ترفیع سرتیپ و فرمانده لشکر یک شده است. این مشاوران در سطح سپاه عمل میکنند، از روی نقشه و عکس هوایی. اینها وارد معرکه نمیشوند، بهخصوص روسها اصلاً داخل ایران نمیآیند.
س: آیا شما عکس هوایی میگیرید و آیا عکس هوایی دیدهای؟
ج: من ندیدهام ولی فرمانده لشکر میگفت در عکس هوایی مشخص شده که فلانجا پل است و غیره.
س: کیفیت کار عراق نسبت بهآغاز جنگ بهتر شده است و تجزیهوتحلیل خوبی از جنگ دارد. دلیل این پیشرفت را چه میدانید؟
ج: فرمانده لشکر و سپاه از افراد مورد اطمینان و از شاخههای بالای حزب هستند. سعی این فرماندهان بیشتر حفظ خطوط دفاعی است. حالا هر چه تلفات دادند هم مهم نیست. البته باید در کارشان پیشرفت کنند چون فکر جزئی میکنند. ولی اگر تحلیل دارند، چرا در عملیات بستان هم بعد از آبادان شکست خوردند؟
س: آیا شما در عملیات آبادان و بستان (روش حملهها) اطلاعی دارید؟
ج: در مورد آبادان گفتند که ایران پیروزی بهدست نیاورده و این کار یک عمل تاکتیکی بوده برای جلوگیری از خسارت بیشتر. گفتند پانصد هزار نیروی پیاده از جمله بچههای مدارس بدون اسلحه حمله کردند و نیروهای ما بیست هزار نفر را کشتهاند و یک تیپ زرهی کامل را محاصره و اسیر کردهاند. تحلیلی وجود ندارد. اصلاً نمیتوان با کسی صحبت کرد. هر کس به رادیو ایران گوش کند، در محل اعدامش میکنند. امّا شکستها را فرماندهان بالا به گردن پایینیها میاندازند. حتی دستور اعدام عدهای از آنها را میدهند که بله، شکست تقصیر این افراد بوده و اینها اعدام شدند و تمام شد.
س: فرماندهان عراقی انگیزه پیروزیها را چه میدانند و طراحی را از چه کسی میدانند.
ج: بیشتر سعی میکنند قضیه را گردن مستشاران سوری و کره شمالی و لیبی و... بیندازند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد