مشکلاتی که در عبور از عبید پیش آمد
در طرح عملیاتی کربلا یک در منطقه تیپ کربلا، قرار بود که سه گردان پیاده بهصورت پشت سر هم از نهر عبید عبور کنند. یک گردان با چرخش بهجنوب بهسمت پل سابله میرفت، یک گردان بهسمت ساحل جنوبی کرخه و یک گردان مستقیم بهسمت رمیم. اما شکل مینگذاری دشمن بهنوعی بود که عبور را مشکل و در حد غیرممکن کرد.
خطمقدم دشمن بهموازات نهر عبید بود و بهفاصله حدود 1300 متر، یعنی عمود بر نهر خشک سابله بود. منتها ادامه شمالی خاکریز خود را بهصورت مورب بهعقب برده و بعد از حدود سیصد تا چهارصد متر قطع شده بود و نیروهای خودی (مردمی) توانسته بودند ضمن زدن خاکریز بهموازات خاکریز دشمن، آن را به کرخه متصل و حتیالامکان آنرا به عبید نزدیک کنند، بهطوری که فاصله به سیصد تا چهارصد متری عبید رسیده بود.
برای پیدا کردن راه حمله دو مسأله بود. یکی حرکت عمودی بهطرف عبید و ثانیاً چرخش بهسمت جنوب و حمله بهجناح چپ دشمن پس از عبور از نهر خشک سابله و استفاده از نهر خشک.
برای مقصود اوّل، شناسایی در ساحل شرقی عبید و کناره کرخه در مقابل محل جدا شدن عبید انجام شد و برای هدف دوم نیز شناساییهایی برای دسترسی بهنهر خشک انجام گرفت.
الف: برای هدف اول یک گروه چهل نفره در نظر گرفته شد.
ب: پل قایقی برای عبور نفرات پیاده.
ج: توسط لودر بلدوزر نهر پر شود.
د: از پل چیفتن برای عبور استفاده شود.
دشمن ساحل شرقی عبید را مینکاری نکرده بود و حتی یک نفر از ما توانست از آب نیز عبور کند. در عوض، فاصله سنگرهایش را تا کناره آب در ساحلهای غربی کرخه مینگذاری کرده بود که اگر کسی از آب هم عبور کرد، در همین حدفاصل با مین برخورد کند. در فاصله بیست تا سی متری آب عبید، در ساحل غربی، مواضع نیروی پیاده دشمن بود که سه تا چهار تانک و نفربر منهدم شده هم دیده میشود. هر چند که بعید بهنظر میرسد این اواخر در مواضع مقدم غرب عبید زرهی مستقر بوده باشد. زیرا با یک زاویه حدود 140 درجه از ساحل شمالی کرخه (در حوالی روستای صالححسن) در دید و تیر ما بودند. حتی برای عبورومرور نفراتشان، پشت سنگرهای پیاده، کانال هم کندهاند. در کنار معبر، در این منطقه سنگرها در حال طبیعی است ولی مشخص است دشمن به عبید اهمیت میداده که یکی از مدارک بهدست آمده پس از حمله، مؤید این مطلب است. متذکر شدهاند باید مثلث کرخهـ عبیدـ سابله را حفاظت کرد و از حجم شناسایی ما نیز به این موضوع پی برده بودند که قصد استفاده از عبید را داریم.
از سوی دیگر، دشمن احتمال استفاده از تکاور دریایی و بهطور کلی استفاده از آب رودخانه کرخه را نیز میداده و بارها تذکر داده که نیروی ایران برای حمله بهجنوب کرخه از آب استفاده خواهد کرد. لذا برای این کار سنگرهای آر.پی.جی و سکوهای 106 در ساحل جنوبی کرخه ایجاد کرده بود و از این ساحل زیاد آتش میکرد. در عوض، از ساحل غربی عبید اصلاً آتش نمیکرده. اکثراً ساکت بوده و بیشتر برای پوشاندن منطقه جلوی ساحل شرقی عبید از مواضع نهر خشک سابله کمک میگرفت. ولی قبل از حمله برادران برای شناسایی تا کناره عبید رفتند.
برای هدف دوم، لازم بود که شناسایی و معبر در میدان مین ایجاد شود. پس از شناسایی چیزهایی که مشاهده شد، این بود: در مقابل دشت فقط یک یال دیده میشد که همان نهر خشک آن بود و دشمن مقابل آن را یک ردیف سیمخاردار خطی کشیده و یک ردیف هم مین نامنظم با کیفیت پایین کاشته بود. مینها خنثی شد و معبر از سیمخاردار هم بررسی و ممکن اعلام شد.
رسیدن به هر دو مقصود در عمل با مشکلات عمدهای مواجه شد.
در مورد هدف اول: الفـ ما مقداری خوشبینانه فکر میکردیم و توقع داشتیم که بتوانیم یک گردان پیاده را سریعاً از یک پل عبور دهیم که غیرممکن شد.
بـ برای نیروهایی که قرار بود از عبید عبور کند (سه گردان)، راه دومی در نظر گرفته نشده بود.
ج: با اینکه حدود دو گروه از گردان نامنظم توانسته بودند از عبید عبور کنند و چون فرماندهی تیپ ضعیف بود، نتوانست موضوع را پیگیری کند و در هدایت عملیات ارزش و توجه کافی به این سمت نشد.
در مورد هدف دوم: شناسایی فقط تا یال شمالی نهر خشک انجام شد و داخل نهر را کسی ندیده بود. دشمن هم بیشترین استفاده را از این نهر کرده بود. یعنی از یال شمالی هیچ استفادهای نکرده و در کف نهر یک ردیف مین قوی کاشته بود. در پشت آن، دو ردیف سیمخاردار لولهای روی زمین انداخته بود. یک ردیف هم روی این دو و بهصورت مثلث در آورده بود. در پشت اینها هم، در پشت یال جنوبی نهر خشک مواضع پیوسته و قوی تیپ 48 پیاده را ایجاد کرده بود. سیصد متر که خاکریز از نهر عبید نیز رد میشد، فقط یکی دو تا تیربار کار گذاشته بود.
در هجوم اولیه، از موانع اولیه بهراحتی عبور شد ولی بهمحض اینکه بهنهر خشک رسیدیم، بهمیدان مین برخوردیم و با مانع سیمخاردار هم روبهرو شدیم. پس از شکسته شدن خطمقدم دشمن، از آن طرف هم در نهر خشک با این موانع روبهرو شدند که باعث بالا رفتن تلفات خودی و کندی پیشروی شد.
الف: شناسایی و تخریب، کار خود را دقیقاً انجام نداده بودند.
ب: تجزیهوتحلیل دقیق راجع بهمنطقه انجام نشد.
ج: باید احتمال خطر احساس میشد که چرا دشمن این مقدار نسبت بهمنطقه مهم و حساس بیاهمیت میباشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد