1/2/1361
موضوع سیاسی حزب بعث و عکسالعمل لازم
لازم بهیادآوری است که ارتش صدام یک ارتش کلاسیک و منظم نظامی است که اتکا بیشترش نیز بهزرهی بوده است. نکته قابلتوجه این است که سیستم فرماندهی در ارتش عراق کاملاً حاکم میباشد و این ارتش از نظم سلسله مراتب خوبی برخوردار است. همچنین بهلحاظ آموزشی نیز (بهخصوص در رسته زرهی) اعم از تیراندازی و مانور کلی از آموزش خوبی برخوردار میباشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شکست توطئههای اولیه آمریکا، مسأله خطر صدور انقلاب بهکشورهای همسایه مطرح شد و با این وسوسه، صدام را تحریک کردند که برای پیشگیری از صدور انقلاب به ایران تهاجم نظامی کند. بهخصوص که ارتش ایران در آمادگی لازم نیست و اختلافات داخلی میباشد و این کار بهلحاظ تثبیت رژیم بغداد مؤثر است و صدام نیز این کار را به ارتش خودش واگذار کرد.
با توجه بهضعف آمادگی و مشکلات داخلی که نه نیرو و نه مواضعی در مرز وجود داشت، ارتش عراق با توجه بهطرحهایی که قبلاً تهیه کرده بود و مرزهای کنترلی نداشتند، افسران عراقی برای شناسایی حتی تا جسر نادری با لباس مبدل آمده بودند. با وجود چنین امکاناتی، عراق حمله نظامی خود را با پشتوانه عملکرد نیروی هواییاش در کل کشور شروع کرد. مطلب چندان قابلقبول نبود ولی همه یقین کردند که موضوع جدی است. البته جهت پاسخگویی به این تهاجم نیز، در این جا کاری بهعملکرد [ابوالحسن] بنیصدر ندارم.
با پیروزیهایی که ارتش عراق بهدست آورد، چند موضوع بهصورت باور برای صدام و دیگران در آمد:
1ـ میتوان برای ایران مسأله ایجاد کرد. حتی در سوسنگرد فرماندار و شهردار از عربستانیها تعیین کردند.
2ـ اتکا به ارتش عراق بهعنوان رکن قابل اطمینان.
3ـ مطرح شدن صدام بهعنوان یک قدرت عربی در منطقه که توانست وامهای زیادی بگیرد و تأییدات دیپلماسی زیادی بگیرد.
اما با وجود طولانی شدن جنگ، عوض شدن شیوه مقابله نیروهای اسلام، سختیهای جنگ و عدم انگیزه برای جنگ در ارتش عراق، کمکم مقاومت معنوی از بین رفت و حملات نیروهای اسلام ادامه پیدا کرد. در طول زمان، با سفارشات امام امت در مورد جنگ بهعنوان اصلیترین موضوع انقلاب، حملات گسترده شد و ضربه اصلی آبادان در مهر 1360 صورت جنگ را عوض کرد.
صدام که شکست مهمی (در رابطه با آن موقع جنگ) خورده بود، توانست با توجیه نظامی و غیره که این شکست یک اشتباه نظامی بوده و ما نباید در شرق کارون باقی میماندیم و اتفاقی بوده که ایران به این پیروزی رسیده است (بهخصوص که بین حمله آبادان و بستان دو ماه فاصله بود) ولی حمله بستان ضربه دومی بود که موقعیت صدام را بهلرزه انداخت. حتی مجبور شد سرپل باقیمانده شمال نیسان را با حدود هفت پل تخلیه کند. باز صدام توجیه کرد که ایرانیها با چند صد هزار نفر به ما حمله کرده و حتی نفرات را بدون اسلحه بهجبهه فرستادهاند.
این دو شکست برای صدام، این برداشت را بهدنبال داشت که کارایی ارتش بهخصوص فرماندهان آنها را زیر علامت سؤال برد. از تحلیلهایی که در مورد حمله ما داشتند که با اتکا بهنیروی پیاده نامنظم و پشتیبانی زرهی و تثبیت زرهی بود، خود صدام وارد معرکه شد و تصمیم گرفت با آماده کردن نیروی شبه نظامی جیشالشعبی، بتواند بهپیروزیهایی نظیر پیروزیهای ایران دست یابد. اولین اثر و عمل این روش، حمله به چزابه بود که خود صدام نیز برای تحریک نیروها بهپادگان شیب و جفیر برای سخنرانی برای تیپها آمد (بههمراه [عبدالجبار] شنشل) ، تا بتواند افراد را بهجنگ ترغیب کند. اما بهلطف خداوند متعال و مقاومت رزمندگان اسلام چزابه سقوط نکرد. بهخصوص که دو حمله محدود و گسترده در سطح یک لشکر نیز در همان چزابه صورت گرفت. هر چند که شهدای زیادی از ما نیز در این حمله تقدیم اسلام شد ولی در عوض تلفات زیادی به صدام وارد شد.
البته بهنظر میرسد صدام فکر میکرد که با وارد صحنه شدن خودش، بسیاری از مطالب حل خواهد شد ولی تجربه چزابه این موضوع را منتفی نمود. این روشن است که چزابه خارج از یک قواره نظامی بود، بهخصوص قواره کلاسیک نظامی. پس از آن، هر چه بیشتر آماده شدن نیروهای اسلام برای حمله بهمنطقه دزفول و شوش مطرح بود که اطلاعات عراق در این مورد کافی بود. باز عکسالعمل عراق برای جلوگیری از این عمل اجرای یک طرح ناچاری تک بهمواضع ما بود که در منطقه قرارگاه فجر و مقداری در قرارگاه فتح انجام داد. کیفیت طرح آمیختهای بود از برداشتهای سیاسی و اقدامات فرماندهان نظامی. هر چند که تلفاتی برای عراق در برداشت ولی شاید تنها کاری بود که میتوانست انجام دهد.
با لطف خداوند متعال، عملیات فتحالمبین پیروز شد و ضربه مهمی، با توجه بهزمان عملیات به صدام خورد. اسارت بیش از پانزده هزار نفر نظامی بهخصوص اسیر شدن یک ژنرال و چند فرمانده تیپ پیاده و زرهی و افسران ارشد مسأله مهمی بود.
از لحاظ تبلیغاتی روی این موضوع کار شد و در رسانههای آمریکایی نیز پخش شد. در کنار این موضوع، تحکیم روابط با چند کشور عربی غیر صد درصد وابسته ادامه یافته بود و پس از اطمینان سوریه از ایران بهعنوان یک کشور همپیمان قابل اتکا و قدرتمند ولو بهمقیاس مادی آن، حاضر بهقطع لوله نفت عراق شد و ایران نیز قرار شد نفت سوریه را تأمین نماید که این موضوع شکست دزفول را برای صدام تشدید کرد. نتیجه این شد که خود صدام برای مجلس الوطنی زیر سؤال برود. اینها که همه وابسته هستند ولی مجبور شدند که از صدام در مورد قطع نفت عراق از مسیر سوریه و شکست دزفول توضیح بخواهند.
بالاخره صدام در حدود 23/1/61 در مجلس شورای عراق بههمراه برزان (برادرش) و یک نفر دیگر حاضر شد و با نقشهای که بهدیوار چسبانده بودند، در این دو مورد توضیح داد. راجع به سوریه بهسابقه حزب بعث پرداخت و در مورد جنگ، باز هم بهگذشته برگشت. اینکه او قصد جنگ نداشته بلکه ایران جنگافروزی کرده و صدام فقط برای مقابله و جلوگیری از کوبیده شدن شهرهای مرزی عراق و حتی اشغال عراق دست بهپاسخگویی زده و یادداشتهایی نیز در این مورد پیش از جنگ به ایران داده ولی مقامات ایران توجهای نکردند و حتی عراق در محورهایی به ایران حمله کرده که اگر خالی باشند، ایران از همان مسیرها به عراق حمله خواهد کرد، مانند قصرشیرین، عینخوش، چزابه و خونینشهر. و گفت ما حاضریم همین الان نیز ایران را تخلیه کنیم ولی چه تضمینی وجود دارد که اگر ما عقبنشینی کردیم، ایران بهداخل هجوم نیاورد.
ضعف بسیار زیادی در سخنان صدام بود و با واقعیتها سخن میگفت. او اظهار داشت که کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم هزاران اسیر دادهاند و این دلیل است که ما دفاع کننده بودیم و نمیتوانیم همیشه آماده باشیم و همه شکافها را بپوشانیم و ایرانیها خود را آماده حمله کرده بودند و نیروهای ما داوطلب بودند و کارآیی کافی نداشتند و لذا اسیر شدند. بعد هم در سخن شعار میدهد که دیگر صدام آن صدامی نیست که در کاخ ریاست جمهوری بنشیند بلکه میآید و در مرز میجنگد و ...
از مجموعه صحبتها میتوان نتیجه گرفت که صدام نیز پس از مراحل، زیر علامت سؤال قرار گرفته و یا بهتعبیر دیگر، آمریکا صحنه نمایشنامه بختیار و مجلس را تکرار کرده تا اگر قرار شد صدام کنار گذاشته شود، قضیه خیلی هم غیرمنتظره نباشد.
1/2/1361
جلسه مشترک فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه نصر (ساعت 00/10)
نصریک: تیپ یک لشکر 21 + تیپ 7 دزفول.
نصر2: تیپ 2 لشکر 21 + تیپ 27 محمد رسولالله (ص).
نصر3: تیپ 3 لشکر 21 + تیپ 46 فجر.
نصر4: تیپ 4 زرهی لشکر 21.
نصر5: تیپ 23 نوهد + تیپ 22 خونینشهر.
ابتدا اطلاعاتعملیات تیپ دزفول منطقه را تشریح کرد و گفت اخیراً یک گردان پیاده تقویت شده است و تقویت سه قبضه توپ در شرق جاده آسفالته.
نصر2: صمد [امیرمسعود صادقییکتا] وضعیت منطقه را گفت و اینکه دشمن در پنج روز گذشته حداقل حدود یک گردان تانک تقویت کرده و در سه کیلومتری جنوب کانالی که برای شناسایی خودی استفاده میشود، یک گروهان پیاده مستقر کرده (پنج کیلومتری غرب کارون) و یک تپه دیدهبانی نیز احداث کرده است. آتش روی دکل نیز انجام میشود. شناسایی تا 400 متری جاده آسفالت میباشد و به سنگرهای تانک برخورد کرده که تعدادی خالی بوده و دو نفربر بوده و صدای پیاده شنیده میشده است. تردد روی جاده بسیار زیاد است و نور چراغها اجازه ادامه شناسایی نمیدهد. تردد خودی در جاده اهوازـ آبادان از جاده اهوازـ خونینشهر دیده نمیشود.
نصر3: تا دو کیلومتر خرائب در روز شناسایی شده و در خرائب 26 سنگر تانک میباشد. فعالیت هلیکوپتر دشمن در این منطقه زیاد است. اخیراً فعالیت دشمن زیاد شده. در چند شب گذشته، اکثر مسیرهای شناسایی بهنیروی دشمن و یا گشتی دشمن برخورد کرده و شناسایی تا 5/5 کیلومتری جاده انجام شده است.
خونینشهر: از چهار کیلومتر شرق جاده از سدبند دشمن، خاکریز بلندی در حال احداث میباشد که آن را بهطور مورب بهجاده آسفالت وصل میکند. نکته مهم این است که دشمن نیروهای کناره کارون را کم کرده و نیروها را بهاطراف جاده آسفالت تقویت کرده است.
اطلاعاتعملیات نصر، [مهدی] زینالدین: با برآوردی که شده، دشمن در چند روز گذشته یک تیپ پیاده وارد منطقه کرده است.
[عبدالمحمد] رئوفی: شش گردان آماده شده و فقط یکی کم میباشد. سه گردان در شهرک میباشد و سه گردان در کرخه است. قرار شد که ادغام در آنجا با سه گردان انجام شود. خودروها احتیاج بهتعمیر دارند.
[علی بخشی] نیکفرد: عناصر شناسایی سپاه کم میباشد.
[احمد] متوسلیان: یازده گردان آماده شده. از نظر تدارکات نواقصی دارد که گفته شده است. پنج گردان در منطقه مستقر شده است. ادغام یک گردان. ارتباط با قرارگاه نصر نسبتاً برقرار شده. قرارگاه تاکتیکی احتمالاً تا فردا برقرار میشود. محل استقرار داخل انرژی [اتمی] میباشد.
نواقص: مسأله فرماندهی باید دقیقاً ابلاغ شود و این باید در مورد ادغام مورد استفاده قرار گیرد. مخابرات هم تابعیت اکید با فرماندهی دارد.
زرهی: زرهی که با تیپ 2 بوده، عوض شده، در حالی که خوب کار کردند و باید قدردانی شود. آن یگان مجدداً مأمور به تیپ 2 شود.
[اسحاق] عساکره: شش گردان آماده شده و یک گردان مانده است. یک گردان در خط پدافندی محمدیه است. سه گردان در ماهشهر است و دو گردان در آبادان. مسأله مهندسی مطرح میباشد. قرارگاه تاکتیکی آماده است.
[سعید] پورداراب: جلسه هماهنگی با تیپ فجر نداشتهاند. قرارگاهها مشترک است.
[عبدالله] نورانی: سه گردان آماده است. سه گردان کمبود دارد. قرارگاه آماده است. ارتباط مخابراتی با خونینشهر برقرار است.
نوهد: سه گردان آموزش داده شده. بقیه شروع شده. ارتباط برقرار شده است.
نصر2: پنج گردان آموزش داده شده. بقیه امروز شروع میشود. ارتباط موقت قرارگاهش برقرار شده است.
نصر3: آموزش شروع شده. ارتباط برقرار است.
نصر5: دو گردان آموزش داده شده. قرارگاه برقرار شده است.
سرهنگ [حسین حسنی] سعدی: تذکراتی راجع بهآماده بودن واحدها برای مأموریت داد و عملیات را در چند قسمت گفت:
1ـ سرپل.
2ـ رسیدن به اروند و مرز و آزاد شدن خونینشهر.
3ـ مرز و تنومه.
1/2/1361
صحبت با برادر [فتحالله] جعفری
آمار موجودی:
بی.تی.آر60: 33 [دستگاه]
تانک: 60 [دستگاه]
بی.ام.پی: 68 [دستگاه]
موشکانداز: 6 (غیر آماده) [دستگاه]
جرثقیل: 3 دستگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد