21/3/1361
حمله اسراییل غاصب به لبنان
از لحاظ موقعیت انقلاب اسلامی و پیروزیهایی که در چند عملیات نظامی گذشته بهدست آمده و جمعبندیهایی که غربیها ممکن است از وضع حکومت بعث عراق و شخص صدام داشته باشند، از سوی دیگر اهداف آینده ایران در ادامه جنگ و تن ندادن بهصلحی که غربیها میخواهند، این مجموعه علیالقاعده یک نتیجه را برای غرب مطرح میکند که وضعیت رژیم بعث عراق بیثبات است و شخص صدام برای ادامه حاکمیت بر عراق زیر سؤال رفته است. تعویض صدام احتیاج بهمحیط آرامی در داخل دارد تا اگر مسألهای بهوجود آمد، بتوان سرکوب کرد. ولی در وضع کنونی که جبهههای دفاعی عراق بسیار ضعیف و غیرقابل اتکا میباشد، این تعویض نیز ریسک بزرگی میباشد.
از لحاظ رزمی ارتش عراق توان رزمی خود را از دست داده است، در حالی که بهحق میتوان گفت ارتش قوی و باسازمانی بود. این را یادآوری کنیم که سقوط عراق، سقوط اردن را نیز بههمراه خواهد داشت و جناح جنوبشرقی اسراییل تهدید زمینی خواهد شد.
در مورد علت و انگیزه حمله اسراییل به لبنان، اطلاعات و اخبار موجود در اختیار ما بسیار ناقص و کم میباشد. اما بر اساس همین اخبار ناقص، بهنظر میرسد علت حمله بیشتر نظامی باشد تا سیاسی.
از لحاظ سیاسی، آمریکا و متحدانش اکنون فشار بسیار زیادی را روی کشورهای عربی وارد آوردهاند تا آنها در مقابل این اقدام اسراییل اعتراض نکنند، در حالی که سکوت دولتهای عربی در این مورد شدیداً بهموقعیت این حکومتها در میان مردمشان لطمه میزند. این فشار بهحدی است که حتی این کشورها بهطور صریح و گسترده این عمل اسراییل را محکوم نکردهاند و حتی اضطراب دارند که راجع به این موضوع صحبت کنند. لذا این کار اسراییل از لحاظ سیاسی در موقعیت مناسب صورت نگرفته است. بهخصوص که وقتی حکم محکومیت اسراییل را وتو میکنند، اگر ایران بهداخل عراق نفوذ کند، محکوم کردن ایران برای غرب مشکل خواهد بود و برای آمریکا تناقض ایجاد میکند.
امّا بهلحاظ نظامی، اسراییل چهار و یا پنج جناح زمینی دارد. از غرب دریای مدیترانه، از شمال لبنان و از شمالشرقی و شرق سوریه و از جنوبشرقی اردن و جنوب مصر. فعلاً از دو ناحیه دریا و مصر برای اسراییل چندان نگرانی خاطر وجود ندارد. هر چند که تعویض یک حکومت در مصر میتواند همان مشکل را برای اسراییل تازه کند.
از طرف شمال و شمالشرقی، مسأله سوریه و لبنان مطرح میباشد که بهخصوص در طول زمان، سوریه توانست نیروهایی را بهداخل لبنان اعزام و تا صور نیز نیرو مستقر کند. فلسطینیها نیز در جنوب لبنان بهکمک شیعیان بهایذایی عمل کردن پرداختند. در نقشه آینده اسراییل و صهیونیسم، قصد دارند از فرات تا نیل را اشغال کنند و اسراییل بزرگ را تشکیل دهند. این را آشکارا برای نفراتش تدریس هم میکند. پس از فتح خونینشهر، اسراییل در منطقه و بهتبع اصلی آمریکا را بهفکر این انداخت که سریعتر وضعیت نیروهایی که اسراییل را تهدید میکنند، روشن کنند. لذا اول بهفکر پاکسازی جناح شمالی افتاد و تا بیروت پیش آمد. بهنظر میرسد که حرکت بعدی اسراییل بهطور عادی اشغال سوریه و سپس اشغال شرق رود اردن خواهد بود. بهنظر من، بهخصوص اگر عراق سرنگون شود، اسراییل سریعتر از سوریه در اردن وارد عمل خواهد شد و حدوداً میتواند هشتاد کیلومتر پیش بیاید و بهسلسله جبالی که 1300 متر ارتفاع دارد، برسد و عرض اسراییل را تا تلآویو بهحدود 150 کیلومتر برساند.
در مورد راهکار نیروهای اسلام، فکر میکنیم که راهی بهجز سقوط عراق و سپس سقوط اردن نداریم. ما باید جبههای را در خط رود اردن ایجاد کنیم. مسأله ما در جنگ با اسراییل، بیشتر مقدمات حمله است. در اهواز طی یک روز هجده فـروند سیـ130 زخمیها را به شهرستانها منتقل کرده است. این موضوع اهمیت بسیاری دارد. کمک مردم و داشتن راه ارتباطی، جزو مقدمات لازم حمله میباشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد