(ساعت 00/10) 27/4/1361
در عملیات 25/4/61 گردان میثم تیپ 7 ولیعصر دزفول که 370 نفر بودند (یک گروهان از اندیمشک و دو گروهان از دزفول) در محور چپ عملیات تیپ بهعنوان گردان احتیاط وارد عمل شد و از خطمقدم پاسگاه زید بوبیان حدود نُه کیلومتر بهسمت غرب پیشروی کرد. ساعت حدود 2 روز 26/4/61 که دیدیم عملیات پیشرفت نکرده، به این گردان گفتم اول بهسمت چپ برود و سپس بهشرق، بهسرعت عقبنشینی کند. حدود پنج صبح من از برادر [عبدالحمید] بادروج مسؤول ستاد تیپ راجع به این گردان سؤال کردم. گفتند بهعقب برگشته. ساعت ده صبح که برادر [محمدعلی] جعفری معاون لشکر از منطقه آمد، گزارش داد که عمده نیروی این گردان متأسفانه شهید و اسیر شدهاند. [کریم] بیدلی رابط اطلاعاتعملیات این گردان که فرار کرده، گفته که تانکها به این گردان رسیدند و تعدادی از برادران را زیر گرفتند و نفربرهای چرخ لاستیکی نیز بهسرعت بچهها را دور زدند و بهاسیر کردن آنها پرداختند. بهطور کلی فقط هشتاد نفر از این گردان برگشتند که اطلاع دقیقی از سرنوشت بقیه هم ندارند.
فاجعه بسیار قوی بود ولی تیپ بسیار سرد با قضیه برخورد میکرد. مطلب برای من خیلی بزرگ بود. واقعاً ما چکاره هستیم که اینگونه فرزندان این مردم و سربازان صاحبالزمان (ع) شهید و اسیر شوند و آبروی اسلام ضربه ببیند و کافران خوشحال شوند. خداوند انشاءالله از تقصیرات و کوتاهیهای ما بگذرد.
اگر حکم انجام وظیفه نبود، رها میکردیم و میرفتیم. از طرفی میخواهیم طلب شهادت کنیم، میبینیم با انگیزۀ بریدن از تحمل مصائب است. از سوی دیگر، با این وضعیت که برمیخوریم، احتمال اینکه از ضعف تدبیر ما این مشکلات ناشی شود، شدیداً وجدان انسان را رنج میدهد.
برادر [مصطفی] ردانیپور در جلسه 24/4/61 در قرارگاه کربلا آیات 139 سوره آلعمران را قرائت کرد. توضیح داد که باید مقاومت کرد. در رابطه با اسلام، این مشکلات بوده و پیامبران و ائمه (ع) بیشتر از همه با این مصائب روبهرو بودهاند و فقط مقاومت و استقامت است که راهگشا خواهد بود. خداوند تبارکوتعالی بدون حساب و کتاب که پیروزی نصیب نمیکند. در همة عملیاتها ما با این مشکلات روبهرو بودهایم و این عدم موفقیت جزیی بهتر از یک شکست عظیم و بهخطر افتادن آبروی اسلام است. اگر قرار است صدام بهدست رزمندگان سقوط کند، باید خداوند رزمندگان را امتحان کند، و الا خداوند میتواند صدام را به یک درد بیدرمان مبتلا کند و او را بهدرک بفرستد.
به هر حال، پناه میبریم به خداوند از شر شیطان نفس و امیدواریم همانگونه که همۀ ما خود را سرباز امام زمان (ع) میدانیم، این امام بزرگوار و مهربان و پدر واقعی ما به نافرمانیها و خلافکاریهای ما توجه ننماید و انشاءالله دست رهبری خود را روی سر ما نگه دارند و از خداوند بخواهند که گناهان ما را ببخشد و به ما تدبیر همسان مسؤولیت عظیممان عطا فرماید.
به آقا امام زمان (ع) عرض میکنیم آقا، ما که از قاتل امام علیبنابیطالب شاید بدتر نباشیم ولی پدرتان از غذای خودشان برای او فرستاد. آقا، نظر لطفتان را از ما برنگیرید و اگر نظر فرماندهی و پدرانه شما نباشد، ذرهای قادر بهانجام وظیفه نیستیم. انشاءالله که دیگر نمونه این مصائب برای رزمندگان نباشد و خداوند بهرزمندگان پیروزی عطا فرماید.
27/4/1361
جلسه مشترک قرارگاههای چهارگانه سپاه و ارتش (ساعت 00/22)
[حسن] باقری: در رابطه با عملیات مجدد، پیشنهاد میشود که تیپ دزفول با تیپ حضرت رسول عوض شود. [تیپ] عاشورا مأموریت [تیپ] 17 قم را انجام دهد و مأموریت [تیپ] عاشورا را [تیپ] نجف انجام دهد. پیشنهاد دیگر این است که در انتهای شمالشرقی خاکریز مورب بررسی شود که عمل نماییم.
سرهنگ [حسین حسنی] سعدی: پیشنهاد کرد که در منطقه نصر3 عملیات انجام شود.
سرهنگ [علی صیاد] شیرازی: 1ـ انتقاد از قرارگاه نصر در مورد اینکه طی 24 ساعت گذشته اجرای دستور نکرده و باید [طرح] مانور تهیه میکرده است.
2ـ روش برخورد قرارگاه فجر و اینگونه تجزیهوتحلیل کردن رکن3.
3ـ خبر ندادن قرارگاههای چهارگانه به قرارگاه کربلا.
4ـ بیاهمیت بودن نسبت بهاعزام آر.پی.جی و غیره.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد