9/8/1361
جلسه با لشکر قدس
تیپ امام حسن (ع) حدود سه روز پیش آزاد شده. آخرین گردان دزفول هم دیروز آزاد شده و منطقه تقسیم شده است. نیروهای دزفول که سه گردان از اهواز و سه گردان از دزفول است، پانزده روز بهمرخصی رفتهاند که گفته شد زیاد است. اقداماتی که قرار شد انجام شود، این بود که تیپ امام حسن (ع) دو گردان دارد. به این دو گردان آمادهباش داده شود. دیگر اینکه فرداشب پس از شروع تک، یک ستون چراغ روشن بهسمت فکه حرکت بدهند. سوم شناسایی را پیگیری کنند که ظرف پنج روز نتیجه آن مشخص شود، تا 15/8/61.
9/8/1361
جلسه فرمانده کل سپاه، برادر رحیم [صفوی]، قرارگاه کربلا و فرماندهان لشکرها
برادر رحیم [صفوی]: موضوع جلسه صحبت محسن [رضایی]، ادامه عملیات اخیر و استراتژی آینده جنگ.
محسن [رضایی]: در آغاز جنگ همه بهفکر دفاع بودند ولی پس از دو سال و اندی و شهادتها و ضایعات، امروزه بهفکر تشکیل سپاه نظامی هستیم. جوشش خون شهدا این وضعیت را بهوجود آورده است. عملیات سال دوم جنگ اثراتش و سرعتش این بود که آمریکا [امکان] نشان دادن عکسالعمل برایش نبود. آمریکا و اسراییل طرح حمله به لبنان را داشتند ولی نه به این سرعت. حال اگر ما سرعت عمل داشته باشیم و دشمن عقب بماند، موفق خواهیم بود. امشب بهدنبال دو مسأله هستیم، یکی استراتژی جنگی و دوّم سازماندهی و تشکیلات که همیشه مورد توجه ما است.
سپس برادر محسن [رضایی] عملیات رمضان را تحلیل کرد که ما در آنجا نیرو کم داشتیم و وقتی در شورای عالی دفاع در مقابل طرح [قاسمعلی] ظهیرنژاد توضیح داده شد، قانع شدند که بهترین مانور همان حمله انجام شده بوده است. گفته شد حال اگر بخواهیم عملیات بصره را انجام دهیم، احتیاج بهقدرت نظامی بیشتری داریم و چون این کار احتیاج بهزمان دارد، در فاصلههای وسط ما بهدنبال عملیات محدود برویم. تقریباً در سال سوم بهمرحله جدیدی که ایجاد مشکلات برای دشمن باشد، پرداختهایم و این اهداف برای عملیات، خودبهخود در حین عمل تدوین شد. محدودیتهایی که اکنون داریم، یکی ثابت نبودن نیروی بسیج است. دوم کمبود قدرت و توازن نظامی و سوم ضعفهای شناسایی که با تشکیل گردانهای شناسایی میتوان آن را حل کرد.
برادر رحیم [صفوی]: اگر ما بتوانیم ظرف سه ماه این ارتفاعات را تحویل ارتش بدهیم، با تلاش، تیپهای جدیدی را هم تشکیل دهیم و با توان کامل در منطقه بصره عمل کنیم و کاملاً از شط [شطالعرب] عبور کرده و بصره را بگیریم. اهمیت بصره برای ما بسیار زیاد است. در عینحال، عملیات علیغربی میتواند یک عملیات واسطه برای ما باشد.
برادر [علی] رضاییان: مسأله را باید از سر بیرون کرد. باید بیشتر روی عوارض زمین کار کرد و اهمیت بصره مهم است. راجع به بسیج، بهتر است دو سال استخدام شوند. اول عملیات شناسایی در فرصت وسط انجام شود. عملیاتهای محدود باید با سرعت بیشتری انجام شود.
[حسن] باقری: دو نکته را باید برنامهریزی و دنبال کرد. یکی زمینههای تدارکاتی و واحدهای ستاد مرکزی و دوّم مناطق که بیشتر درگیر در جنگ شوند و راجع به بسیج برنامهریزی کنند. راجع بهعملیات، بهخصوص در حال حاضر، بصره تعیین کننده جنگ نیست بلکه حداکثر 25 یا 30 درصد جنگ است. صدام در بغداد است و لذا بهلحاظ مسأله نظامی باید بهدنبال بغداد برویم و خانقین و علیغربی بهعنوان هدفهای واسطه باشند.
[مهدی] بزرگزاده: یکی امر تبلیغات است که باید هماهنگ با جنگ باشد. در حالی که عراق بیش از پنجاه درصد تبلیغاتش راجع بهجنگ است. دوم اینکه باید کمیت نیروی بسیج را بالا ببریم، زیرا که ممکن است آمریکا جبهه دیگری را باز کند.
عزیز [محمدعلی] جعفری: راجع بهزمان، ما عجله کردیم. کسی که اطلاع ندارد صدام چه موقع سقوط میکند و بصره چه زمانی فتح میشود و بغداد بهتصرف در میآید. لذا برنامهریزی درازمدت بکنیم. در رابطه با این اهداف بزرگ، برخوردها ضعیف بوده است. حتی منطقه 10 برای تیپ جدیدش نیرو ندارد.
راجع بهاستراتژی جنگ، ابتدا گرفتن ارتفاعات مرزی باشد که صرفهجویی نیروی ما و پخش شدن دشمن را بهدنبال دارد، و تهدید شهرهای مرزی عراق که اثر سیاسی دارد. از جمله گرفتن علیغربی و در مرحله دوم تهدید بغداد. یعنی رسیدن به بعقوبه و اینکه آیا بغداد را بگیریم یا نه. وقتی بغداد تهدید شود، دشمن نیروهایش را از بصره به بغداد میآورد و بعد ما با یک جابهجایی بیاییم بصره را بگیریم. البته بعداً میشود تعیین کرد که چه باید کرد.
محسن [رضایی]: محدودیتهایی که وجود دارد، باید در برنامهریزی مورد توجه قرار گیرد و اینکه چه زمان ما توان برطرف کردن این محدودیتها را داریم. طرحها نباید متکی به این محدودیتها باشد، مثل توان رزمی و تدارکات. دیگر اینکه ما فکر میکردیم اگر به عراق ضربه کاری بزنیم، آمریکا بقیۀ عراق را بهعقب میکشد که صدام را حفظ کنند. بههمین خاطر بود که گفتیم فتحالمبین و یا بیتالمقدس پایان جنگ است. اما اکنون میبینیم که از چهار ماه پیش، جنگ ما با عراق تمام شده است و آمریکا با هیأت صلح اخیر روشن کرد که یک دلار هم به ما نخواهد داد. این نه بهخاطر حفظ صدام است، بلکه بهخاطر این است که چگونه باید مقابل جمهوری اسلامی را گرفت و لذا عراق چون وارد جنگ شده، در حال حاضر او را تقویت میکنند و اگر کاری در خلیج [فارس] و جزایر میکنند، بهعنوان فریب است. اشتباه دیگری که عراق کرد، باز شدن بیمورد در نقاط غیرلازم بود که از غرب، دزفول، اهواز و خرمشهر حمله کرد و فقط خرمشهر را گرفت. ما نباید در نقاط بیمورد سرمایهگذاری کنیم. اشتغال بههدف واسطهای، دشمن را بهگسترش وامیدارد ولی خود ما را نیز پخش میکند و درگیر میشویم، همانند مندلی. این هم صحبت درستی است که وقتی هدف اصلی تعیین شد، نباید عجله کرد و اهداف واسطه در همان راستا بهکار گرفته شود، برای اینکه، هم انهدامی از دشمن صورت گیرد و هم کادرسازی بشود.
[علیرضا] ملکزاده: تشکیلات لشکری ما خودجوش بوده و برنامهریزی برای گسترش کم شده. تشکیلات باید از مناطق تا پاسگاهها درگیر جنگ شوند و همزمان روی مهندسی و مخابرات کار کنیم.
برادر [احمد] غلامپور: این یک واقعیت است که ما وارد جنگ با آمریکا شدهایم. دوّم ضعف توان نظامی است و باید این توان را بالا ببریم. سوم تا رسیدن بهعملیات اصلی، مجبوریم عملیات واسطه مانند نوار مرزی انجام دهیم. البته دو منطقه کلی داریم، یکی فکه تا مهران و دوّم از مندلی تا قصرشیرین.
برادر مجید [بقایی]: برای عملیاتهای آینده، ابتدا پل غزیله را بگیریم و در پشت میمه پدافند کنیم تا ببینیم بصره چه میشود (در رابطه با هدف کلی مطلبی نگفت).
برادر [مرتضی] صفاری: نیروی بسیج فقط با انگیزه عملیات بهجبهه میآید که این باید عوض شود و عام بودن جبهه در ذهن برادران بسیج جایگزین شود. از سوی دیگر، کیفیت و کمیت با هم باید رشد کند. هدفهای واسطه را با ساخته شدن نیروهای خودی دنبال کنیم و هدف کلی را بصره در نظر بگیریم.
برادر رحیم [صفوی]: در حملات گسترده، پشتیبانی نزدیک مهم است که در بصره، ما جاده داریم، شهر داریم، راهآهن داریم و... در بغداد این مسایل و مشکلات زیاد دارد.
برادر [مصطفی] ربیعی: این درست است که بصره تعیین کنندۀ سرنوشت جنگ نیست ولی جناح کشور خودمان است و لااقل باید تا شط را عمل کنیم و بعد بههدف اصلی بپردازیم. در این میان، تشکیل تیپها بهطور گسترده و درازمدت پیگیری شود.
اصغر کاظمی: ما بصره را هدف واسطه بگیریم و پس از عمل روی بصره که نیرو آزاد میکنیم، بهسمت بغداد برویم.
برادر [محمدعلی] جعفری: درست که در بعضی نقاط خود ما نیز باز میشویم ولی در همه جا صادق نیست یکسوم کل استعداد در غرب و دوسوم در جنوب باشد که این مرحله اول است. در غرب ارتفاعات بیشگان، زینلکش، آقداغ، چوارباخ را بگیریم و در مرحله دوم، با رسیدن بهارتفاعات حمرین، در غرب با یک عملیات گسترده [ادامه آن نیامده است]
برادر [حسین] خرازی: دو آیه از سوره انفال خواندند که خداوند متعال میفرماید هر گاه با نیرویی از دشمن برخورد کردید، قتال کنید. سپس با یادآوری عملیات رمضان که بهعلت کمبود تیپها و عمل نکردن دو محور ناموفق ماند، گفت باید کمیت و کیفیت نیروها را بالا ببریم و کیفیت نیروها همان معنویت است که بهوسیله روحانیت و سنتی بودن تأمین میشود. در هدفهای واسطه باید این ارتفاعات مرزی را بگیریم و یا در فاو و غیره عمل کنیم و سپس بهسمت بصره برویم.
برادر [محمدرضا] حبیبالهی: مقدمات گفته شد. این عملیاتهای واسطه توان و زمان ما را مصرف میکند و عمل روی غزیله و امثال آن فایده کلی ندارد. در زمینه بصره هم با توجه به استحکامات دشمن، گرفتن بصره مشکل است و اگر میتوانستیم بصره را میگرفتیم. ما یک هدف اصلی را در نظر بگیریم و آن را دنبال کنیم که مشخصاً چون بغداد قلب و مقر دشمن است، باید به بغداد حمله کنیم. از عملیات روی ارتفاعاتی که اثر عمده ندارد، شدیداً احتراز شود. مقداری از جذب نیرو را از کانال منقضی خدمتها بهکار بگیریم. از فریبهای نظامی نیز بهخوبی استفاده کنیم. نیروهای اضافی خودمان را در مناطق دیگر بهکار بگیریم. بهطور کلی جاده مرزی را از دید خارج کنیم.
راجع بهعملیات بغداد هم، در جنوب مهران به دجله بیاییم و در شمال از مندلی به بعقوبه بیاییم. دیگر اینکه کیفیت نیروها را بالا ببریم و عملیات نفوذی را نیز انجام دهیم و سران کفر را از بین ببریم.
برادر [مجتبی] مؤمنیان: 1ـ جمعبندی از عملیاتها ضعیف میباشد. 2ـ حضور برادران پاسدار در جنگ ضعیف میباشد. 3ـ برنامهریزی روی نیروی بسیج کم است. 4ـ خریدها و تدارکات نیز امر بسیار ضروری است.
در رابطه با عملیات، باید ارتفاعات مرزی را بگیریم و سپس بهمسأله بصره بپردازیم.
برادر [اصغر] کاظمی: مجدداً ضرورت عملیاتی بصره را یادآور شد که چون امکان تک و تهدید فعلی عراق نسبت بهجاده اهوازـ خونینشهر وجود دارد، دشمن میتواند برداشت نیرو بکند و ما نمیتوانیم برداشت نیرو بکنیم و پنج لشکر ما درگیر است. البته با موانع مصنوعی نیز میتوان مسأله بصره را حل کرد.
برادر محسن [رضایی]: جلسه بهگونهای نیست که بتوان بهجمعبندی واحدی رسید و این وظیفه قرارگاه کربلا است که آن را پیگیری کند. ولی چیزی که میتوان بهعنوان نتیجه به آن رسید، این است که:
1ـ روی نیروهای بسیج کارکنیم و آنها را توجیه کنیم. به آنها یقین بدهیم که آنها در جنگ مفید هستند. وقتی میخواهیم روی نیروها کار کنیم، فرماندهان تیپهای خودمان باید خودشان آشنا بهمسایل باشند. باید جوی بهوجود آورد که بازگشت افراد بهشهرها اتلاف وقت است. لازمهاش هم این است که برادران فرمانده روی این کار برنامهریزی کنند و خودشان مطالعه کنند که مطلب داشته باشند بگویند.
2ـ ادامه عملیات: این را بارها گفتهایم که همیشه ما بهخطوطمقدم دشمن حمله میکنیم. وقتی نیروی اصلی دشمن از بین میرود، ما استفاده از موقعیت نمیکنیم. ما بههر قیمتی باید تحرک بهوجود بیاوریم و ادامه عملیاتها را بیشتر کار و بررسی کنیم.
روی این نکات برادران فکر کنند که:
الفـ عملیاتهای واسطه تا کجا ادامه پیدا کند و به چه علت در جنوب و غرب باشد.
بـ طرح اصلی کجاست و آیا تنها تکیه به یک طرح کافی است یا میتوان روی هر دو برنامهریزی کرد.
جـ روی شیوه عمل هم فکر شود. اینکه لشکرکشی کنیم بهطرف بغداد و تحرک داشته باشیم.
دـ راجع بهگسترش هم کار شود، و روی گردانهای مستقل شناسایی.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد