26/8/1361
جلسه برادر محسن [رضایی]، [داود] کریمی و [غلامعلی] رشید
1ـ شهرهای مهاباد، سردشت، پیرانشهر، بوکان و تکاب بهمنطقه 7 منتقل شود.
2ـ بین منطقه 5 و 7 خطحد مناطق کردنشین، علاوه بر شهرهای فوق، با کمک برادر [محمدابراهیم] سنجقی و [صادق] محصولی مشخص و به مرکز برای ابلاغ بهمنطقه 7 گفته شود.
3ـ تعیین یک زمان تقریبی برای پایان نقلوانتقالات شهرها و مناطق فوق و خطحد قرارگاه حمزه منطقه 7.
4ـ منطقه 7 طی حکمی در پشتیبانی قرارگاه نجف و ایجاد تسهیلات برای نیروهای تحت امر در کنترل عملیاتی قرار دادن نیروهای پدافندی خود، با قرارگاه نجف کار کند.
5ـ قرارگاه نجف بایستی نیروهای پدافندی منطقه 7 را طبق سازمانی که منطقه پیشنهاد مینماید، در کنترل عملیاتی بگیرد. همچنین در کلیه اموری که در آن منطقه بهسپاه منطقه 7 ارتباط پیدا میکند، هماهنگی لازم را با رابطی که منطقه معرفی مینماید، بهعمل آورد.
6ـ رابط فرماندهی منطقه 7 در قرارگاه نجف، برادر [حسن] بهمنی مسؤول طرحوبرنامه عملیات منطقه 7 خواهد بود که در کلیه جلسات طرح مانور قرارگاه نجف شرکت مینماید.
26/8/1361
جلسه قرارگاه کربلا و نجف
ابتدا برادر مجید بقایی و [حسین] خرازی عملیات اخیر قرارگاه کربلا را توضیح دادند. سپس برادر [محمدعلی] جعفری عملیات میانتنگ را توضیح داد. سپس برادر محسن [رضایی] در ارتباط با قرارگاه مرکزی اظهار داشت:
1ـ در آغاز فکر میکردیم که جنگ در کوتاهمدت تمام میشود ولی بعداً مشخص شد که آمریکا بههیچوجه امتیاز نمیدهد.
2ـ در آغاز، جبهه سازمان نداشت و در این مدت سازمان تیپ، لشکر، سپاه و قرارگاه تشکیل شده، هر چند که ضعیف است.
3ـ برای بهوجود آمدن دو بازوی مهم، تشکیل قرارگاه مرکزی ضروری شد:
الف: برقرار شدن یک ارتباط از مرکز بهخطمقدم (هدایت عملیات).
ب: پشتیبانی و تبلیغات.
از سوی دیگر، مرکزیتی برای جنگ بایستی در تهران تشکیل میشد. چون سپاه چند مأموریتی است، لذا فعلاً دو ستاد در داخل ستاد مرکزی تشکیل میشود.
[قسمتی از مذاکـرات جلسه نوشته شده است] نظـر [حسین] خرازی: 1ـ این طرح سرابی بیش نیست و باید روی بغداد عمل کنیم.
2ـ از طیب تا رمیله در شرق طیب و از رمیله در غرب تا عماره برویم، با استعداد هفتاد گردان. از فکه تا غزیله عمل کنیم با چهل گردان، و شرق مشرح پدافند کنیم با سی گردان.
نظر مجید [بقایی]: مطابق نظر محسن [رضایی] (که سپاه فجر روی غزیله عمل کند)، بعد در جنوب رمیله از میمه عبور کنیم و شمال عماره را تأمین کنیم.
نظر [غلامعلی] رشید: سپاه 11 از طیب تا علیغربی عمل کند. سپاه 3 در غرب طیب عمل کند. سپاه فجر از فکه تا غزیله عمل کند. لشکر قدس برای انهدام دشمن از غزیله بهطرف چزابه برای پاکسازی برود. استعداد باید دوبله باشد. یعنی حدود 250 گردان باشد. یعنی هر واحد دو برابر نیرو داشته باشد. صد گردان هم رده سوم باشد.
نظر برادر رحیم [صفوی]: قرارگاه نجف در دو محور چیلات و بیات بهسمت علیغربی برود و یک پدافند بهسمت جنوب در پشت جاده طیبـ علیغربی کند.
راجع به عماره نیز طرحهای مختلف دادند. عمدتاً مانند طرح مجید [بقایی] و حسین [خرازی] بود. نکتهای که برادر رحیم [صفوی] اشاره کرد، مرحلهای عمل کردن بود و فواصل مراحل کم باشد. شروع عملیات با 150 گردان ممکن است و نیروهای بعدی یک هفته بعد برسند.
برادر محسن [رضایی]: یکی اینکه مانورها را نباید از دو کانال عبور داد و اگر سالم بود که مانور قابل انجام است، انجام داد و الا خیر:
1ـ هدف مانور
2ـ آرایش دشمن.
این مشخص است که عملیات روی عماره، عملیات سرنوشتساز نیست. عملیاتهایی که ما در طول جنگ برای رفع تجاوز انجام دادیم، مکمل یکدیگر بودند. از سوی دیگر، دشمن عملیاتی که در آغاز جنگ انجام داد، یک عملیات بود، منتها در رده کل، اینکه عراق در برآورد نیرو اشتباه کرد، بحث دیگری است. ولی اهداف دشمن اهواز، آبادان و قصرشیرین بود که طرح دزفول هم جانبی جنوب است و ایلام پدافند جبهه میانی.
در مورد عملیات اصلی سقوط صدام نیز باید سلسلة مرتب و منظمی باشد.
یکی از مسایل، جناح جنوبی جبهه میباشد و عماره گره مواصلاتی پاتک جنوبی دشمن است. علاوه بر عماره، علیغربی، کوت و العماره را هم باید بگوییم. خاصیت و فایده این کار این است که در ادامه عملیات، ما تمرکز قدرت داریم و پراکندگی نداریم.
در مورد طرح بیایید به فکه و بهطور کلی شرق میمه اهمیت ندهیم. طرح مانور ما باید از عماره بگذرد. از عماره به غزیله هم میتوان رسید. برای گرفتن علیغربی، بهتر است که روی چنگوله یک مانور تعیین کنیم که دشمن اول مجبور بهحل کردن آن باشد تا بتوانیم در عماره و علیغربی تثبیت کنیم.
طیب تا علیغربی را با زرهی پوشش دهیم که تلاش پشتیبانی طرح عماره باشد. [قرارگاه] کربلا کاملاً در غرب میمه عمل کند. تنها مشکلی که داریم، بُعد فاصله میباشد. روی عمارهـ بصره هم باید سرمایهگذاری کنیم. از هور جاده بکشیم و همان را داخل هور ببریم و هور20 کیلومتر است. باید بهطور کلی فکر کنیم که کمبود توان رزمی را میتوان با چه نیرویی جبران کرد. طرحی را هم بهعنوان فریب باید برنامهریزی کرد، بهخصوص از فکه تا چزابه. یا طرح فاو که ایجاد درگیری یا سرپل محدود و غیره باشد.
1ـ روی محدود کردن آب عبوری میمه فکر شود.
2ـ روی احتیاجات این طرح فکر شود.
3ـ روی دوبله شدن تعداد فکر شود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد