14/10/1361
صبح بهاتفاق برادر [غلامعلی] رشید، [مجید] بقایی، [حسین] خرازی و [احمد] کاظمی بهمنطقه هور رفتیم تا پیشرفت کار هور بررسی شود که متأسفانه پیشرفت قابلتوجهای نداشت. بعد از صحبت و اظهار نارضایتی برادر [غلامعلی] رشید از پیشرفت کار، قرار شد که به آبادان برویم و پیشرفت کار فاو را نیز بررسی کنیم. ظهر به اهواز و ساعت 30/15 به شهرک قصر اروندکنار رسیدیم. راجع به پیشرفت کار که صحبت شد، مشخص گردید دو نفری که قبلاً در قدس بودهاند و یک بار هم عبور کردهاند، دوباره قصد عبور داشتهاند و یک نفر را هم همراه کردهاند با تشکیلات مربوطه و سؤالات هم بهشان دادهاند. دو سه نقطه را هم پیدا کرده بودند که نیرو کم بود. البته کار خیلی سطح بالا انجام نشده بود ولی نسبتاً خوب بود، قرار شده بود 24 ساعت یا 48 ساعته برگردند.
جلسهای گرفته شد راجع به برآورد نیرو و سایر مسایل.
اطلاعاتی که لازم است کسب شود:
الفـ تهدیداتی که از جانب انتهای خلیج [فارس] و خورعبدالله میشویم.
بـ آیا ساحل قابل کار مهندسی میباشد و یا خیر.
جـ عقبه خودی با اتکا به دریا باشد و یا از طریق پل.
نظر برادر [غلامعلی] رشید این بود که این منطقه یک سال مستقل عمل کند و یک تیپ عمل عبور و پاکسازی را انجام دهد، یک تیپ بین کارخانه نمک و قوس رودخانه پدافند کند و یک تیپ هم احتیاط باشد.
یک نظر روی لشکر نجف بود که در این صورت سرپل غزیله باقی میماند. برادر مجید [بقایی] پیشنهاد سپاه 3 و لشکر 14 را میکرد.
جمعبندی این بود که در صورتی که فرماندهی کل بپذیرد، چیلات و فاو قبل از عملیات میانی انجام گیرد. چیلات را سپاه 7 و فاو را سپاه 3 عمل کند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد