اول آگوست 1981 / شنبه 10 مرداد 1360
براي بررسي نقائص و كوتاهيهاي حمله جنوب جاده ماهشهرـ آبادان، برادر رحيم [ صفوی ]، [ غلامعلی ] رشيد و [ احمد ] غلامپور با نماينده دادستاني به آبادان رفتند. قرار بود من بروم ولي هر چه كردم، حوصله بررسي در خودم نيافتم. قرار شد براي عمليات فردا شب دزفول در دشتعباس، به دزفول بروم. با [ عبدالمحمد ] رئوفي نيز راجع بهطرح صحبت كردم. گفت شناسايي تكميل است. پنجاه نفر از سپاه دزفول و پنج نفر از سپاه خرمآباد با تيپ 84 خرمآباد شركت دارند.
اين روزها كلاً خلوت است و كار زيادي نداريم. من هم زياد حوصله ندارم. يعني مانند حالتي شدهام كه دست و بال انسان را ببندند و اگر مسأله فكري ازدواج نبود، واقعاً منفجر ميشدم.
شب آقاي [ مهدی ] كروبي(2) آمده بود گلف. براي بچهها صحبت كرد. بعد هم من برايش جبههها را توضيح دادم و مسأله مهمات و ارتش و شهداء را.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد