شنبه 17 مرداد 1360
ساعت يازده رفتم ستاد مركزي، رحيم [ صفوی ] را ديدم. فرماندهان نظامي و[ یوسف ] كلاهدوز رفته بودند پيش امام. رحيم [ صفوی ] ميگفت كه رسول ياحي(6) رفته بمب خنثي كند، صورتش آسيب ديده و بيمارستان هم رسيدگي درستي نميكنند.
بعدازظهر [ یوسف ] كلاهدوز گفت امام شديداً به [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد ايراد گرفتهاند كه چرا حمله نميكنيد و [ ابوالحسن ] بنيصدر هم هميشه امروز و فردا ميكرد و ميگفت يك ماه ديگر طرحي داريم. [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد ميگويد اخباري كه راجع بهنيروي زميني بهاطلاع شما ميرسانند، درست نيست. امام جواب ميدهند كه من همينطوري صحبت نميكنم، مطالعه كردهام. راجع به شما من دو سال است كه مطالعه ميكنم. امام فرمودهاند كه شما هميشه بهانه ميآورديد، اگر نميخواهيد بجنگيد، بگوييد تا ما تكليف خودمان را بدانيم. بهسپاه نيز ايراد ميگيرند ولي در عين حال حركت شديد بوده است و امام فرمودهاند از اول گفتم كه اگر يك شهر عراق را ميگرفتيد، خيلي از مسایل حل ميشد. [ ولیالله ] فلاحي گزارش ميدهد كه قبل از ماه رمضان وضع ما خوب نبوده و عملياتمان ناموفق بوده و خودمان هم راضي نيستيم. قرار ميشود ارتش و سپاه طرحهايشان را دوشنبه نزد امام ببرند و جلسه شوراي عالي دفاع در حضور امام تشكيل شود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد