يكشنبه 15 شهريور 1360
صبح در جلسه مسؤولين بسيج استان شركت كردم و راجع بهمشكلات گروههاي اعزامي صحبت كرديم و اينكه حتماً سرگروه و منشي گروه و سرپرست نيروي اعزامي تعيين كنند. همچنين در پادگانهاي آموزشي كنترل شود نيروهاي اعزامي حتماً زمينه جبهه آمدن را داشته باشند و چندان اصراري براي بالا بردن كميت نداشته باشيد، بهفكر كیفیت باشيد.
ساعت سه بعدازظهر با [ غلامعلی ] رشيد و [ مهدی ] خوشبخت راجع بهطرح آبادان صحبت كرديم. قرار شد از [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد درخواست يك گردان يا دو گردان زرهي براي آبادان بشود. در قرارگاه لشكر 16، ساعت شانزده بعدازظهر جلسهاي بود، با حضور [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد و [ علیمردان ] خزایي و [ مسعود منفرد ] نياكي و [ سیروس ] لطفي و فرماندهان نظامي و رحيم [ صفوی ] و من و [ مهدی ] چمران. [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد ظاهراً راجع بهسلسله مراتب فرماندهي صحبت كرده بود. بعد هم اعتراض كرد كه چرا تيپ يك لشكر 16 طرح سويداني و دغاغله را اجرا نكرده و چون مأموريت بوده، بايد اجرا ميكرده است. ميگفت شما گفتهايد ما نميتوانيم و نزاجا را در محذورات قرار دادهايد و اين غلط است. اگر من بودم، چنين دستوري نميدادم ولي وقتي مأموريت واگذار شد، بايد انجام شود. ما گفتيم كه چرا قرارگاه دزفول ضعيف برخورد كرد و هماهنگ نكرد. بالاخره جواب اين بود كه مأموريت بايد سريعاً اجرا ميشد. بهنظر ميرسد كه حتي با ديد بدون سوءنظر، عملاً [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد نظرها را نسبت بهشوراي عالي دفاع خراب ميكند كه گويي آنها بدون بررسي دستور ميدهند و وقتي دستور دادند، بايد خودكشي كرد.
شب با رحيم [ صفوی ] رفتيم ماهشهر. [ یوسف ] كلاهدوز و سرهنگ [ موسی ] نامجو آمده بودند. [ قاسمعلی ] ظهيرنژاد و [ علیمردان ] خزايي هم آمدند ماهشهر. شب راجع بهكمبودهاي طرح صحبت كرديم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد