[سفر به لبنان از سوی روزنامه جمهوری اسلامی]
حسین الحسینی: اما درباره اساس اختلاف [معمر] قذاقی با سازمان آزادیبخش [فلسطین]، این است که اول باید موضع خودمان را نسبت به سازمان اعلام کنیم. ما با سازمان همگامی و همدردی خواهیم کرد تا بههدف اصلیشان برسند. ما همیشه این را یک واجب شرعی دانستهایم اما اساس اختلافات [معمر] قذاقی و سازمان این است که اصولاً اسراییل تا به امروز به سازمان اعتراف نکرده و او را نماینده واقعی مردم فلسطین نمیداند، در حالی که بیش از 110 کشور سازمان را بهرسمیت میشناسند.
[معمر] قذاقی برای اینکه بر سازمان تسلط یابد، در داخل لیبی کمیتههای انقلابی درست کرد و از سازمان میخواهد که در کمیتههای انقلابی لیبی قرار بگیرد و در آن حل شود. در حالی که سازمان خود را نماینده واقعی مردم فلسطین میداند و نمیخواهد زیر بار هیچ کشوری برود. [معمر] قذاقی بهوعدههای خویش نسبت به سازمان [آزادیبخش] فلسطین اعم از مالی و نظامی وفا نکرده است و نه تنها نسبت به او خوبی نکرده، بلکه به سازمانهای دیگری که با الفتح درگیر هستند، کمک کرده تا کل سازمان آزادیبخش را در هم بریزد و گروه معروف الفتح را از هم بپاشد. همیشه کمک مادی و نظامی را به گروههای کوچک ضد الفتح کرده است.
س: امام موسیصدر چرا به لیبی رفت؟ آیا اساس اختلاف شما با لیبی با ناپدید شدن امام موسیصدر شروع شد؟
ج: تنها دیدار قبلی که امام موسی [صدر] با [معمر] قذاقی داشت، در سال 1975 بود که کنفرانس کشورهای اسلامی در لیبی بود. در این دیدار صادق قطبزاده هم حضور داشت تا امام موسی [صدر] بتواند [معمر] قذاقی را بهحمایت از انقلاب ایران مایل کند (افراد خارج از کشور) ولی تا جایی که میدانم، این دیدار موفقیتآمیز نبود. [معمر] قذاقی عقاید خویش را در کتابی بهنام کتاب سبز نوشته و آن را جانشین همه عقیدهها میداند. درباره آن کتاب، همیشه [معمر] قذاقی سخن میگوید. امام موسی [صدر] نتوانست با [معمر] قذاقی کنار بیاید. دیدار دوم، به دعوتی بود که از سوی ([هواری] بومدین) انجام گرفت و هدف از این دعوت، تشویق [معمر] قذاقی بود برای حمایت از جبهههای امتناعی عرب علیه اسراییل بود که در لبنان وجود دارد. این دیدار انجام گرفت و موجب ناپدید شدن امام موسیصدر در آنجا شد. ما منتظر هستیم تا همه بدانند که [معمر] قذاقی یک آلت دست امپریالیسم است. دعوت پس از مکالمه تلفنی [هواری] بومدین با امام [موسی] صدر بود. بنا بود که قبل از مراسم جشن برگردند به ایران. درباره این موضوع گزارش مدونی با مدرک برای شما فراهم خواهیم کرد.
س: چرا امام موسی [صدر] میخواست قبل از شروع مراسم جشن لیبی برگردد؟
ج: بهدلیل اینکه این دیدار در لیبی بود و امام موسی [صدر] میخواست برای دیدار خانوادهاش به پاریس برود و بعد برای عید فطر به لبنان برگردد و عید را در لبنان باشد.
س: عباس بدرالدین و شیخ محمد یعقوب که بودند؟
ج: آقای عباس بدرالدین یکی از مؤسسین امل بود و [شیخمحمد] یعقوب هم از امل بود.
س: بهنظر خودتان، امام موسیصدر اکنون در کجا بهسر میبرد و در چه حالی است؟
ج: با اطلاعاتی که ما داریم و از مصادر مختلف به ما میرسد، او زنده و در لیبی بهسر میبرد. ما معتقد نیستیم که این کار بهدست [معمر] قذاقی است بلکه او هم آلت دست است. ما معتقدیم که او یک مزدور واقعی سیا است.
س: چه نتایجی از هواپیماربایی برای شما حاصل شد؟
ج: ما معتقد هستیم که اگر امام موسیصدر وجود داشت، هرگز روابط ایران با اعراب اینگونه نبود، زیرا امام [موسی] صدر عمق استراتژی انقلاب ایران است. امروز یک همبستگی امنی بین عراق و عربستان و اردن و دیگر کشورهای عربی برقرار شده که جلوی هجوم تحرک اسلامی را بگیرند. گروگانگیری امام موسی [صدر] تا زمانی ادامه خواهد داشت که ایران دارای وضع ثابتی باشد و او را آزاد کنند.
همکاری امام موسی [صدر] با انقلاب ایران از قبل سالهای 1963 وجود داشت. برای این موضوع نمونههای گوناگونی داریم، مثلاً مراسم بزرگداشت شهادت دکتر علی شریعتی که در لبنان برگزار کرد. زیرا در آن روز، هیچیک از کشورهای عربی نمیتوانست در مقابل رژیم ایران بایستد و برای [علی] شریعتی بزرگداشت بگیرد. فقط سوریه بود که جسد وی را قبول کرد و امام موسی [صدر] هم بزرگداشت گرفت. بهعنوان مثال دیگر، مقالهای که قبل از رفتن به لیبی در لوموند چاپ شد که انقلاب ایران را بهعنوان ندای پیامبران نامید و از آن انقلاب بزرگ تجلیل و قدردانی کرد که نمونه همرزمی امام موسی [صدر] با انقلاب ایران است. به شما تأکید میکنم که هیچکس با انقلاب ایران نبود، مگر امام [موسی] صدر و امل. امروز کسانی که در گذشته از انقلاب ایران اعلام پشتیبانی نکردند، به رقابت پشتیبانی از انقلاب ایران افتادهاند.
س: نظرتان درباره گروگانگیری آمریکاییها در تهران چیست و با گروگانها چه باید کرد؟
ج: ما معتقدیم که هر عملکردی باید نتایج سیاسی خوبی داشته باشد. این کار دو جنبه داشت؛ یکی اینکه بتی که از آمریکا ساختید، شکسته شد و شما نشان دادید که ما اعضای سفارت آمریکا در ایران را گروگان گرفتیم و آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند. بعد اعتقاد شایعی که در تمام محافل سیاسی عالم بهوجود آمد، این بود که آمریکا جز یک مترسکی نیست که فقط بزرگ است. مسأله دومی که مشخص شد، رفتار آمریکا با کشورهای نفتخیز است، یعنی اینکه نه تنها نفت آنها را میبرد، بلکه در مواقع دیگر منافع و منابع دیگر آنها را هم تصاحب میکند؛ مانند تصاحب پول ایران در بانکهای آمریکا. بنابر این، آمریکا در تمام جهان مفتضح شد. مسأله سومی که بهوجود آمد، در تمام محافل سیاسی عالم، اسراییل بهعنوان عصیانگر بر قطعنامههای سازمان ملل معروف بود اما این مسأله هم شکسته شد و ایران این کار را هم انجام داد. یعنی یا باید اسراییل هم به سازمان ملل احترام بگذارد یا ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. در جلسه سازمان امنیت حاضر نشدید و اعتنایی هم به قطعنامه نکردید. و اما مجلس شورای اسلامی میداند که وضع آنها را چگونه روشن کند. ما آرزو داریم آنچه جمهوری اسلامی میخواهد (درباره سیاست خارجی و داخلی خود) عمل کند و ما هم در آن شریک هستیم. عجله کنید تا یکپارچگی و همبستگی بهوجود بیاید.
س: سوریه در قبال کارهایی که در لبنان انجام میدهد، چه توقعی دارد؟
ج: سوریه هر چه در لبنان انجام میدهد، بهدلیل این است که خودش ذینفع است و امنیت لبنان در سوریه منعکس میشود. سوریه را نمیتوان جدا از لبنان دانست. نابسامانی در لبنان، در وضع سوریه اثر خواهد گذاشت و سوریه میخواهد در سنگر ضدصهیونیستی خود ثابت بماند و علیه کسانی است که میخواهند در لبنان با همدستی با اسراییل علیه سوریه کار کنند. سوریه میخواهد نیروهایش را از لبنان بیرون ببرد ولی میداند که با خروج نیروهای سوری، تقسیم لبنان یک مسأله جدی است و این بهنفع سوریه نیست.
س: تعداد فلسطینیها در این روستا چقدر بود؟
ج: سه دفتر داشتند و یک بهداری که مجموعاً 170 نفر میشدند. مردم فلسطینی اینجا نبودند، فقط مسلحین آنها بودند، از الفتح و جبهه شعبیه جرج حبش. این ساختمان را قبلاً یکی از افراد امل ساخته بود و پس از رفتن فلسطینیها کامل شد و دفتر امل شد. سلاحهایی که فلسطینیها در اینجا بهکار میبردند، تانک هم بود. البته اول اسلحههایشان سبک بود و این اسلحهها از کشورهای کمونیستی بوده است. چند تا فلسطینی کشته شده، ما نمیدانیم و از مردم 7 نفر زخمی شدند.
افراد امل برای افراد این روستا یک مدرسه درست کردند و در آن مدرسه خودشان تدریس میکنند. تقریباً یک انقلاب فرهنگی برپا کردهاند و هر هفته یک مسؤول امل میآید اینجا و سخنرانی میکند. آموزش نظامی هم میدهند. همیشه اسراییل جنوب لبنان را بمباران میکند و بچهها برای تفریح سنگر درست میکنند.
س: طریقه اخراج نیروهای فلسطینی از این مناطق چگونه است؟
ج: چیزی را که باید این گروه تحقیق به آن توجه کند، این است که نباید بگوییم که مردم این ده فلسطینیها را اخراج کردند، بلکه باید گفت وقتی از سال 1948 از فلسطین رانده شدند، اهالی جبلعامل بودند که آنها را در منزلهای خود پذیرفتند و وقتی ملکحسین [پادشاه اردن] با فلسطینیها جنگید و آنها را اخراج کرد، باز هم مردم جبل [عامل] آنها را پذیرا شدند.
وقتی میگوییم فلسطینیها، باید توجه کنیم که چند گروه هستند و وقتی میگوییم ما فلسطینیها را بیرون کردیم، باید بدانید که کدام گروه را بیرون کردیم. باید توجه داشت که با کدام گروه فلسطینی مقابله میکنیم. مثلاً اگر یکی از افراد روستا بگوید من ضدفلسطینی هستم، باید بپرسید که ضد کدام گروه فلسطینی هستی.
رفتارهای بدی که چپهای فلسطینی در این منطقه انجام دادند، باعث شد که مردم منزجر شوند. همان مردمی که آنها را جای دادند، برای اینکه با اسراییل بجنگند، اما دیدند که اولاً دارند خانهها را اشغال میکنند و دوماً اینها دارند با هم میجنگند و رفتارشان را رفتهرفته درست هم نکردند.
وقتی [محمد] منتظری و افراد او به لبنان آمدند و برگشتند، یک نامه برای کیهان فرستادند و نوشتند که فلسطینیها با آنها خوشرفتاری نکردند و حتی بهچند دختر آنها تجاوز شده. حال آیا میشود گفت که انقلاب ایران ضدفلسطین است؟ نه، چون آنها خوشرفتاری نکردند و عکسالعملش هم آن شد.
با اینکه الفتح بهترین گروه فلسطینی است اما این افراد فقط دو ماه ماندند و دیدند که اینها چه میکنند و برگشتند ایران و عکسالعملش را نشان دادند. وقتی چند ایرانی با بهترین گروه فلسطینی بودند چنین شد، شما تجسم کنید که مردم جنوب بعد از 7 سال با کثیفترین سازمانهای فلسطینی که به چند دخترشان تجاوز شده [چه نظری دارند]. آنها آنقدر بدرفتاری کردند که منطقه به حال انفجار رسید و اگر از یک کودک جنوبی هم بپرسید، میگوید قضیه فلسطین عزیز است اما قضیه فلسطین با گروهها و سازمانهای کثیف جدا است.
شیعیان جنوب، طبق گفته امام موسیصدر، فقط در خط اسلام مبارزه خواهند کرد و هر کس در این خط باشد، با او همکاری خواهند کرد و فقط بهخاطر خود فلسطین خواهند جنگید.
س: اگر اسراییلیها به اینجا حمله میکنند، پس شاید وجود فلسطینیها برای مقابله با اسراییل لازم بود؟
ج: من هم معتقدم که حضور فلسطینیها مهم است اما وجود آنهایی که میخواهند بجنگند، نه آنها که قصد اشغال دارند. مگر بعثی که اینجا وجود دارد، آیا برای جنگ با اسراییل آمده؟ از 7 سال پیش، اسراییل جنوب لبنان را بمباران کرده و تا کنون، فلسطینیها نه یک هواپیما سرنگون کردهاند و نه یک ناوچه را غرق. اعتراض ما به گروه [محمد] منتظری این بود که آیا قادرند با کلاشینکف با اسراییل بجنگند؟ اگر ایران میخواهد به همراه ما با اسراییل بجنگد، باید اسلحههای سنگین اینجا بیاورد تا بتوان با اسراییل جنگید: اسلحههای ضدهوایی و ضدناو و... .
هر کشور عربی، یک گروه اینجا تشکیل داد. اگر قصد جنگ با اسراییل داشتهاند، میباید که به آنها اسلحه سنگین بدهند ولی هیچ گروهی اسلحه سنگین ندارد و تقریباً مردم از همه کشورهای عربی مستقر شدهاند.
کودکان هم با توجه به مشکلاتی که دارند، عموماً به همین راهحلها توجه پیدا میکنند و اولین کلماتی که به زبان میآورند، فلسطین و اسراییل، جنوب و امام موسیصدر و [معمر] قذاقی است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد