24/آذر/1360
محور دزفول: اوضاع جبهههاي دزفول عادي گزارش شده است و تبادل آتش توپخانه و خمپارهانداز بهطور پراكنده ادامه داشت. در ساعت 14:00 روز 23/9/60 چند گلوله توپ بهطرف دزفول شليك شد كه يك نفر از اهالي بيدفاع شهر شهيد شد.
محور شوش: در غرب شليبيه يك دستگاه تانك، يك تانكر آب و 15 سنگر انفرادي وجود دارد. آتش دشمن در منطقه زعن بيشتر بهوسيله خمپاره 60 ميليمتري و نارنجك تفنگي صورت ميگيرد. در ساعت 18:30 روز 22/9/60 تعدادي از افراد دشمن براي شناسايي بهمواضع خودي نزديك شدند كه يك افسر و يك سرباز بهاسارت درآمدند.
محور بستان: 1ـ در منطقه چزابه دشمن همچنان بهتحكيم مواضع مشغول است. در اوضاع كلي جبهه تغيير محسوسي ديده نشده است. آتش دشمن بيشتر توسط خمپاره 60 و 82 ميليمتري صورت ميگيرد و خمپارههـاي 120 ميليمتري و توپخانه از دقت نسبتـاً خوبي برخوردار هستند.
2ـ نيروهاي عراقي در 2 كيلومتري شمالغربي ارتفاعات 64 نبعه مشغول حفر سنگر هستند. ضمناً پيادههاي زيادي از پاسگاه صفريه تا سابله مستقر هستند. در اين منطقه يك عراده توپ مأمور اجراي آتش روي ارتفاعات نبعه است. استعداد نيروهاي دشمن در گلوگاه چزابه حدود يك گردان تانك و يك گردان پياده است.
3ـ اكثر روستاهاي شمال سابله تخليه شده و بقيه روستاها نيز در حال تخليه شدن است. اهالي روستاها به اهواز انتقال مييابند. ضمناً روستاي سعيديه هنوز بهوسيله نيروهاي خودي پاكسازي نشده ولي در روز نيرويي از دشمن در اين روستا ديده نشده است و در شب فقط عناصري از ستونپنجم بهروستا ميآيند.
4ـ تجاوز هواپيماهاي عراقي بهحريم فضايي منطقه زياد بود ولي با وجود بمبارانهاي فراوان خسارات و تلفاتي بهنيروهاي خودي وارد نيامده است.
محور غرب سوسنگرد: گزارشي نرسيده است.
محور كرخهنور: اوضاع جبهه عادي بود و تبادل آتش پراكنده ادامه داشت. در وضعيت نيروهاي دشمن تغيير قابلتوجهاي رخ نداده است.
محور كارون: بنا بهگزارش واصله از دارخوين توپخانه دشمن(از مختصات 20ـ38 نقشه دريسيه) بهطرف نيروهاي خودي در منطقه دارخوين شليك ميكنند. در روز 23/9/60 انرژي اتمي مورد حمله اين توپخانه قرار گرفت كه خسارت و تلفاتي بهبار نيامد. همچنين از حوالي مختصات 02ـ34 ايستگاه 90 چند گلوله(احتمالاً توپخانه يا خمپاره 120 ميليمتري) بهطرف انرژي اتمي شليك شد. ضمناً تعـدادي خـودرو از روي جـاده اهـوازـ خونینشهر بهطرف خونینشهر در حال حركت ديده شدند. بنا به اين گزارش با آتش خمپارهانداز برادران پاسدار يك دستگاه نفربر بي.ام.پي بهكلي منهدم شد و تعدادي كشته و زخمي شدند.
محور خونینشهر: 1ـ در جبهه منصورون تبادل آتش پراكنده ادامه داشت و یک تن از افراد دشمن بههلاكت رسيد.
2ـ در جبهه محرزي تبادل آتش پراكنده بين نيروهاي خودي و دشمن ادامه داشت. واحد خمپارهانداز برادران پاسدار مناطق مختلفي از بخش اشغالي را زير آتش قرار دادند و خسارات و تلفاتي وارد ساختند كه از ميزان دقيق آن اطلاعي در دست نيست.
محور اروندكنار: گزارشي نرسيده است.
پيوست گزارش نوبهاي شماره 436 تاريخ 24/9/1360
منطقه عملياتي تيپ پياده 44
شماره/ح/ق ص/809
تاريخ 26/6/1981(5/4/60)
به: فرماندهي لشكر 3 زرهي
موضوع: روشهاي مقابله با حمله انبوه دشمن
نكاتي كه در حمله هجومي دشمن با استفاده از انبوه جمعيت در بعضي مناطق مشاهده شده، درج ميكنيم: دشمن فارسي در شب 15 و 16/5/1981(مطابق با 25 و 26/2/60) اقدام بهحمله بهگروهان سوم گردان يك تيپ 44 كرد. استعداد دشمن 700 تا 800 سرباز و پاسدار بود كه با آتش توپخانه و تانك حمايت ميشدند. نيرويي كه از ما در مقابل آنها مقاومت كردند، 80 سرباز بوده است.
تعريف هجوم انبوه: هجوم با استفاده از نيروي زياد افراد داوطلب كه نيروي پياده فراواني نيز بهدنبال داشتند. اين حمله چنان غافلگيرانه است كه حتي فرصت استفاده از توپخانه و رساندن نيروي احتياط را نيز بهما نميدهد. در نتيجه دشمن قسمتي از خاك را بهتصرف درميآورد و در اين راه هر چقدر تلفات بهاو وارد شود(حتي 50 درصد) برايش اهميتي ندارد.
نيـروهــاي مــورد اسـتفـاده دشـمن: الـفـ در خـطمقدم افرادي هستند داوطلب. حماسهآفرينان از افراد مكتبي هستند و كساني كه بهايمان عالي خود عقيده دارند و معتقدند مردن در راه عقيده در نزد خدا پاداش بسيار بزرگي دارد. اين عده بهطور غيرمنظم و با هماهنگي معمولي و مسلح به آر.پي.جي و نارنجكهاي دستي، بعد از اينكه كاملاً بهمواضع دفاعي ما نزديك شدند، آتش گشوده و ضربه هاي خود را فرو ميآورند.
بـ بعد از خطمقدم، نيروي پياده(ارتش) با همان روش و ترتيب و مسلح بهسلاح سبك و مسلسلهاي متوسط براي جلوگيري از رساندن نيروي احتياط بهنيروي ما جلو ميآيند و با استفاده از ضربه هايي كه توسط خطمقدم وارد آمده، بهراحتي ميتوانند نيروي ما را قلع و قمع كرده يا بهاسارت درآورند.
جـ دستههاي ضدتانك پيشروي كرده و در نقاطي كه احتمال ميدهند نيرويي براي مقابله با آنها از آن نقطه وارد شود، مستقر ميشوند.
دـ نيروهاي احتياط و كمكي(شامل نيروي پياده مكانيزه و نيروي زرهي براي جلوگيري از ضدحمله احتمالي و براي مقابله با نيروي پياده مكانيزه و نيروي ما) پيشروي ميكنند تا همراه با نيروي پياده خطمقدم آخرين ضربه را بهنيروي مقابلشان فرود آورند و ضمن دادن روحيه به رزمندگانشان روحيه نيرويي را كه در مقابلشان دفاع ميكند، پايين آورده و آنها را كاملاً عقب برانند.
تاكتيك حمله: الفـ آتشتهيه توپخانه در مواقعي كه از لحاظ جوي(تاريکـ گردوغبار) براي نزديك شدن بههدف براي آنها مساعد نباشد يا حمله نيروهاي خطمقدم بدون آتشتهيه صورت ميگيرد(براي غافلگير كردن نيروهاي ما و اينكه چون ما انتظار حمله دشمن را نداريم و يك مرتبهبا حمله دشمن مواجه ميشويم و فرصت رساندن نيروي احتياط را نداريم). در اين حالت اعتماد دشمن فقط به نارنجكهاي دستي و موشكانداز خود ميباشد.
بـ مأموريت توپخانه، پشتيباني نيروهاي مهاجم و مشغول كردن و تأخير در رساندن نيروي كمكي ما است كه براي مقابله وارد ميشود و ايجاد پردههاي دود و خاك بين خط اول ما با خط پشت جبهه كه محل تجمع نيروي احتياط ما ميباشد.
جـ قبل از شروع حمله نهايي، دشمن با حملههاي كوچك هم ضربات مختصري بهما وارد ميآورد كه منظور اصلياش پي بردن بهقدرت هدف است.
دـ فرستادن چند دسته در نقاط مختلف براي گشودن آتش و چند دسته ديگر منتظر حمله نهايي هستند تا براي بهدست آوردن موارد زير آتش بگشايند: اولاً ايجاد وحشت و فريب مدافعين ما، بهدليل اينكه آنها فكر كنندكه حمله از همه نقاط صورت گرفته و امكان رهايي نمانده است. ثانياً پراكنده كردن آتش مدافعين ما و در نتيجه سبك شدن آتش روی جبهه اصلي خود. ثالثاً بهتأخير انداختن رسيدن نيروي احتياط ما و مشغول كردن و تضعيف روحيه پايگاههاي دوم و در ظاهر نشان دادن اينكه آنها نيز هدف ديگرشان هستند. به اين ترتيب فرمانده پايگاه پريشان شده و روحيه خود را ميبازد و فقط در فكر حفظ موضع دفاعي پايگاهش برآمده و هر گونه اقدام تعرضي را بياثر ميپندارد.
هـ نيروي پياده تحت استتار دود و امكانات جوي نظير تاريكي يا مه و گردوغبار كه ميدان ديد را تقليل ميدهد، خود را نزديك كرده و سپس با ظاهر كردن خود بهصورت يك جبهه گسترده، با فريادهاي ديوانهوار در مدافعين، ايجاد ترس و وحشت ميكند.
وـ بعد از رسيدن بههدف و بهدست آوردن آنچه در نظر داشتهاند، بهصورت موجي خود را بهعقب كشيده، افراد زخمي و كشتهها را تخليه ميكنند. بلافاصله خط دوم نيروي پياده كه مأموريت آن تصرف محل اشغال شده، دفاع از آن و بهدست آوردن نتايج حمله خط اول(گرفتن اسرا و جمعآوري غنائم) است، حركت ميكند. دليل رفتن نيروي خط اول بهعقب و جايگزين شدن آن با نيروي خط دوم، بهاتمام رسيدن مهماتي است كه همراه داشتهاند و مناسب نبودن سلاحشان براي نگه داشتن موضع دفاعي ميباشد.
زـ دستههاي ضدتانك بلافاصله در مكانهاي مناسب براي جلوگيري از ضدحمله نيروي زرهي و مكانيزه مستقر ميشوند.
حـ نيروهاي مهندسي مستقيماً خود را بهمواضع گرفته شده رسانده و آن را براي دفاع بهطرز دلخواه ترميم ميكنند و خاكريزي را نيز جلوي موضع فتح شده، براي پوشاندن منطقه در زير آتش گلولهها احداث ميكنند.
طـ در اين لحظه توپخانه با بهوجود آوردن خط آتش و دودانگيز كردن منطقه، پشت موضع فتح شده تا پايگاه ديگر ما براي جلوگيري از رساندن نيروي احتياط يا نيروي زرهي مكانيزه اقدام خواهد كرد. در ضمن پشتيبان واحد مهندسي خود نيز خواهد بود كه بهراحتي مأموريت خود را انجام داده و يا در محلهاي مورد نظر ميدانهاي مين ايجاد كنند.
يـ پشتيباني نيروهاي مهاجم با ظهور اولين روشنايي بهوسيله هواپيما و هليكوپتر خواهد بود.
عـوامل پيـروزي هجـوم انبـوه مردمي: الفـ برتري و افزايش نيروي انساني رزمي و استقرار آنها در مكان و زمان مورد نظر(بعد از انتخاب و مشخص كردن هدفها) بهصورت زير: اولاً هدفهايي كه تقريباً پراكنده و دور از يكديگر باشد. ثانياً هدفهاي ضعيف شده(در زير آتش متوالي و پراكنده توپخانه دشمن و بر اثر هجومهاي كوتاه). ثالثاً هدفهاي كوچك(گروهان پياده تا پايين). رابعاً هدفهايي كه محل استقرار آنها كاملاً مشخص و امكان محاصره آنها ميرود.
بـ غافلگيري بهصورت نزديك شدن در كوتاهترين فاصله با مواضع دفاعي ما و بهدليل اينكه طي كردن 400 متر براي نيروي پياده حداكثر 10 تا 15 دقيقه بيشتر طول نخواهد كشيد و در اين مدت حداكثر ما ميتوانيم با آتش توپخانه و آتش كليه سلاحهايي كه در اختيار نفرات است، حدود 50 درصد نيروي دشمن را هلاك كنيم، اين در صورتي است كه نيروي دفاعي ما داراي عكسالعمل سريع باشد و بهموقع حمله دشمن را اطلاع داده و خود با تمام قدرت مقاومت نمايد.
جـ نيروهاي سيلآساي دشمن كه ميتوان آن را به شني تانك تشبيه كرد، مرتب افزايش يافته و ضربههاي كاري خود را وارد ميكند كه هر يك از اين ضربه ها دشمن را بههدف مورد نظرش نزديكتر خواهد كرد. در اين هجومها نسبت افراد دشمن بهنيروهاي خودي حداقل هفت به يك بوده است. بهنظر ما حل اين مسأله بهوسيله يكي از 2 روش زير خواهد بود: اولاً قطع كردن حركت نفوذي دشمن بهوسيله آتش توپخانه و ايجاد خط آتش جلوي موضع دفاعي دشمن تا فاصله 400 متر. اجراي اين آتش بهطور متوالي بوده و هيچگونه وقفهاي نداشته باشد، بهخصوص در زماني كه ميخواهيم نيروي احتياط را بهجلو بفرستيم، با تمركز آتش بر خط اول جبهه دشمن و نيروي دشمن كه در حال پيشروي است، نه تنها فرصت بيشتري بهنيروهاي دفاعي خود دادهايم بلكه چون نيروهاي در حال پيشروي از نظر سلاح قادر بهمقاومت زيادي نيستند، حملهشان بياثر خواهد شد. ثانياً جلوگيري از رسيدن موج مهاجمين بهمواضع دفاعي ما، وارد آوردن خسارت و زدن ضربه به آنها قبل از هر گونه پيشروي در منطقه بيطرف.
اين بستگي بهديدهباني كاملاً دقيق و اعلام خطر در وهله اول و اعتماد كامل بهنيروي دفاعي در موقعي كه تقاضاي پشتيباني آتش كردهاند، دارد. اين دقايق و لحظهها بسيار پرارزش هستند زيرا در صورتي كه توپخانه ما بتواند در اين لحظات محدود با عكسالعمل بهموقع آتش خود را شروع كند، ضربه بسياري بهدشمن وارد خواهد آورد. هر قدر كه نيروي دشمن از لحاظ استعداد قوي و گسترده باشد، با درخواست آتش توسط مدافعين ما، بايد آنها را پشتيباني كرد و در صورتي كه دشمن قصد انجام حركتي را نداشته و تقاضاي آتش توسط نيروهاي ما بيمورد باشد، باز ما جز مقداري گلوله چيز ديگري را از دست ندادهايم.
دـ طي حملههاي كوچكي كه قبل از حمله اصلي توسط دشمن صورت ميگيرد، دشمن برآورد ميكند كه توپخانهاش براي از بين بردن هدفهاي ما و رسيدن بهمنظور خود تا چه اندازه احتياج بهمهمات و سرعت و هماهنگي دارد.
هـ كوبيدن قرارگاه نيروي مدافع بهحدي كه امكان هر گونه عكسالعمل از آنها گرفته شود و بهپيش فرستادن نيروي مهاجم در فرصت مناسب.
براي دفاع پيروزمندانه در مقابل هجوم انبوه مردمي، اضافه بر 2 نكتهاي كه قبلاً گفتيم، بهنكات ديگري نيز بايد توجه كرد. نكاتي كه در صحنه مبارزه، ما آن را حس كرده و اكنون بايد آن را دنبال كنيم: الفـ زمين بيطرف كه ممكن است طول آن زياد باشد(فاصله بين دو جبهه دفاعي دشمن و خودي)، نبايد موضع دفاعي ما بهموضع دشمن نزديك باشد و هرگز نبايد كل نيرو را در خط اول مستقر كرد. مراقبت متوالي از زمين بيطرف، با استفاده از گشتيها و تجهيزات ديد در شب ضرورت دارد. بهدليل اينكه فرصت مناسبي بهما ميدهد كه بتوانيم تعداد زيادي از نيروي پياده دشمن را تا رسيدن بهموضع دفاعي ما با آتش توپخانه بههلاكت برسانيم.
بـ استفاده از چند دسته پياده براي اجراي آتش عمودي با استفاده از موشكاندازي كه گلوله آن در هوا منفجر شده و تركشهاي آن بهپايين اصابت ميكند. بهما ثابت شده كه دشمن ترس زيادي از اين گونه سلاح دارد. همچنين استفاده از مسلسلهاي متوسط كه بهطور چرخشي و دوراني اجراي آتش ميكند و سبب ايجاد ترس در دشمن ميشود. در صورت امكان، استفاده از يك يا 2 دستگاه تانك براي شليك بهطرف دشمن از فاصله مناسب(فاصلهاي كه در برد آر.پي.جيزنهای دشمن نباشد).
جـ استفاده سريع از توپخانه در صحنه عمليات. اين امر بايد در اسرع وقت صورت بگيرد و نحوه آتش بايد از نزديكترين نقطه ممكن بهموضع دفاعي ما تا نيروي مهاجم باشد(آتش امداد). اين خط آتش بايد از جلوي ما تا بالا اجرا شود نه بالعكس(اكثراً تا بهحال عكس اين مورد بوده است). اين خط آتش مانند قله و كوهي خواهد بود كه در اختيار مدافعين ما است و هجوم سيلآساي دشمن را سد خواهد كرد. شك و ترديد و احتمال هر گونه تفسير سوء به اينكه موردي در كار نيست و اين فقط ترس و وحشت مدافعين است و به آنها فقط وعده بدهيم، كافي نيست. بايد بهسرعت و بلافاصله آنها را پشتيباني كرد. دادن پشتيباني سبب بالا بردن روحيه مدافعين براي استقامت و دفاع خواهد بود.
دـ بر كسي پوشيده نيست كه عمق منطقه بيطرف(يعني طول زياد بين 2 موضع دفاعي) بهجهت اينكه دشمن بهفرستادن سريع نيروي هجومي خود تكيه دارد، بسيار حائز اهميت است.
هـ مناطق كشتار يكي از برتريهايي است كه ميتوانيم بهنحو احسن از آن استفاده كنيم. با در نظر گرفتن نقاط كشتار، نيروي مهاجم را بهطرف خود كشيده و با رسيدن آنها بهنقاط كشتار، آنها را قلعوقمع كنيم. ما بايد از قبل چنين نقشه و برنامهاي را براي احتمال حمله دشمن در نظر گرفته باشيم.
وـ امور متفرقه بعدي كه در جهت استقامت و افزودن روحيه سربازان ما بيشترين تأثير را دارد، وجود مهمات كافي، خشاب آماده و نارنجكهاي دفاعي براي احتياط است.
زـ آژير اعلام خطر هشدار دهنده. اين كليد پيروزي است و بايد بههر وسيله ممكن آن را تأمين كرد. آژير هشدار دهنده كاملاً بهعمق زمين بيطرف بستگي دارد و اين بهنسبت عكس مسافت عمق، فرصت زيادتري در كشف حركت دشمن داريم. بهخصوص ديدهباني فعال، هوشياري كامل، شناختن عادات دشمن و شك كردن در هر گونه حركت غيرعادي دشمن از مسايل حياتي پرارزش است كه با ديدهباني فعال و هوشياري تأمين خواهد شد.
حـ مينگذاري بهمقدار فراوان، كنترل ميدان مين و كشيدن سيمخاردار در جلوي ميدان مين براي دادن فرصت بيشتر بهمدافعين براي صيد مهاجمين.
طـ روشن كردن فضاي شب بهشكل كاملاً صحيح در هنگام حمله دشمن. اين موضوع سبب ايجاد ترس و پايين آمدن روحيه دشمن ميشود و تحت تأثير اين روشناييها گمان ميبرد كه مسأله غافلگير كنندهاي كه در صدد انجام آن بوده، برملا شده است.
دليل استفاده از نيروي انبوه بههنگام حمله: الفـ نميتوان ايران را از لحاظ جمعيت نظير كشور چين يا هند پنداشت كه نفر براي آنها بياهميت باشد و نسبت مساحت كشور بهجمعيت آنقدر كم باشد كه بخواهند بدون دليل هزاران نفر را بههلاكت برسانند. ايران يك كشور در حال رشد است، با مردمي فقير و زمينهاي پهناور بدون استفاده. ولي تنگنظري و بيارزش داشتن خلق ايران سبب ميشود كه بيخردان تا آن حد خلقها را ضعيف كرده كه حتي با كلام ميشود آن را بيان كرد و اين سندي بر اعمال اين جلادان است.
بـ روحيه پايمال شده رزمندگان ايران آخرين دليلي است كه آنها مجبورند نيروي زيادي را براي يك هدف ناچيز در نظر بگيرند. تمام تلاششان براي اين است كه با بهدست آوردن يك پيروزي(هر چند كوچك) آن را سوزن محركي براي رزمندگان ديگر جبههها بسازند. به اين دليل نيروي بسيار زيادي را بهجلو ميفرستند تا وجود افراد مردد و بيعلاقه در آن جمع مسألهساز نباشد. اين دليل واضحي است كه آوازه جنگاوران شجاع ما در آنها تأثير گذاشته است.
جـ چكار كنيم كه رهبران فاشيست ايران را بهفكر بيندازيم كه همچون خلقهاي عراق عربي در نعمت زندگي بكنند و با صلح و صفا با همسايه عرب عراقيشان رفتار بكنند؟ آيا استمرار بههلاكت رساندن هزاران هزار نفر بدون تفكر و انديشه را(بهدست نيروهاي مدافع عراق) بهدوست داشتن خلقهاي ايران توسط رهبرانشان تفسير كرد؟ اين وظيفه ماست که پرده از اين رازها پيش چشمان خلقهاي ايران برداريم كه ما از حقوق خود دفاع ميكنيم و علاقهاي بهادامه كشتار هزاران هزار نفري كه بهميدان رانده شده، نداريم. بديهي است كه حق پيروز خواهد شد و قاتلين حقيقي براي مردم ايران شناخته خواهند شد و ديدن اين منظره در آينده نزديك خواهد بود.
درسهاي استنباط شده(قبلاً درباره آن صحبت شد) را بهطور خلاصه ذكر ميكنيم:
الفـ آژير هشدار دهنده.
بـ پشتيباني.
جـ مينگذاري و كشيدن سيمخاردار.
دـ عمق جبهه.
هـ منطقه بيطرف(طول آن).
وـ ايجاد روشنايي در شب.
زـ تأمين انبار مهمات براي سلاحها، بهطور اضافه و بهاندازه كافي.
حـ پشتيباني آتش(توپخانه سريع و فعال).
طـ پايمردي و ايستادگي.
يـ ضدحمله پيروزمندانه.
لـ بالا بردن روحيه مدافعين با اعتماد به آنها.
حمله انبوه دشمن در جنگ عادلانه ما با ايران(با در نظر گرفتن ميزان خسارتها و تلفات وارده) يك پيروزي بيمحتوا را براي ايرانيان تحقق بخشيده است. با در نظر گرفتن كليه جنبههاي نظامي و سياسي ايران، رهبران ايراني قادر بهادامه اين روش در جنگهاي خود نخواهند بود. مدافع با عزم و پايمردي و آگاه و بيدار هيچگاه در برابر آتش دشمن(هر قدر كه گسترده باشد) سستي نشان نميدهد، زيرا او مردي است بهمعني واقعي كلمه و ميداند كساني كه در پشت او ايستادهاند، مرداني هستند كه در هنگام احتياج با تمام قدرت او را پشتيباني ميكنند. كليه چيزهايي كه عرضه شد، تحليلي از جمعآوري رزمندگان ما است و من فقط بازگو كننده آن هستم.
سرهنگ ستاد محمدحسن وتوت
فرمانده منطقه عملياتي تيپ 4 پياده
رونوشت: بهفرماندهي لشكر 11 پياده
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد